عرشیا

سلام بر استاد معلومه هیچ ایرادی نیافتید یا دیدید و اغماض فرمودید نقد های گاه و بی گاه من به جناب عزیزیان را دوستان ببیند و این خلق عظیم ایشان که اثر ضعیف حقیررا زیبا میبینند در وصف این جوانمرد چه توان گفت

خیلی ممنونم

سلام محضر جناب خوشرو متشکر تقدیم اثری چنین ضعیف به آن قره عین جسارت میخواست که مرتکب شدیم امان از جناب بدری که مرا درین مهالک انداخت بدری بابا پیرت بسوزه من و رسوا کردی. باری در مقابل آن کار سترگ استاد قربانی بضاعت مزجاتی بود که تقدیم نمودم امید که ایشان را مشعوف نموده باشد فکر کنم نرخ ایشان را شکستم چون در پروفایل نوشته بودند مترجم اشعار شما هستند قدردان الطاف حضرتعالی آزاد

سلام جَوون
سلام منو به جناب خوشرو برسونین

درودها

سلام متشکر
عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر درعقربه کار ما چنینه
کیه کیه در می‌زنه من دلم می‌لرزه
درو با لنگر می‌زنه من دلم می‌لرزه

خیلی ممنونم

سلام بر استاد قربانی آن شب که ترجمه را دیدم یکی از فراموش نشدنی ترین لحظات عمر سی و اندی ساله ام بود آرزومند بهترین ها برای شما و خانواده هستم

سلام بر عزیز دل هر چه کوشیدم نتوانستم متنی در پاسخ به محبتی که نسبت به این کمترین نمودید بنویسم قلم اینجا رسید و سر بشکست پس به غزلی از استاد خاقانی و متن آهنگی که بسیار دوست دارم و آن شب هایش اشاره ای باشد به آن شبی که یکی از بهترین شب های عمرم بود
رخ تو رونق قمر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکسته دل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامه‌های من به تو ز آنک
پر مرغان نامه‌بر بشکست
قصه‌ای می‌نوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست

آن شب هستی را چه جلوه ها بود تو بودی دنیا به کام ما بود
عشقت با جان من آشنا بود عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود
مه چون چهره ی تو رویایی شده بود آن شب هستی را چه جلوه ها بود
آن شب هستی را چه جلوه ها بود آن شب هستی را چه جلوه ها بود
تو بودی دنیا به کام ما بود عشقت با جان من آشنا بود
عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود مه چون چهره ی تو رویایی شده بود
آن شب هستی را چه جلوه ها بود آن شب هستی را چه جلوه ها بود
آن شب ناله ی نی غوغا میکرد آن شب ناله ی نی غوغا میکرد
شوری در دل ما برپا میکرد اشک را ز نهان افشا میکرد
چه دامنم ز شوقت پر از ستاره ها بود خدا گواه ما بود
آن شب هستی را چه جلوه ها بود
آن شب هستی را چه جلوه ها بود

درود بر شما.

استاد خیلی ممنونم

سلام متشکر دوست عزیز به جز این سیاهه ها چیزی نداشتم که بخواهم به این خانواده ی ادب دوست تقدیم کنم هرچه زیبایی دیدید در وجود خودتان است و هر چه نقصان از من

سلام بر جناب دزفولی سرافراز فرمودید در سلامتی کامل باشید

سلام و از محبت شما ممنونم

سلام متشکر جناب رضاپور ببینید چقدر قالب غزل حرف برای گفتن دارد امید که از گردباد سروش و ... به ساحل امن کلاسیکها بخصوص غزل استقرار یابید

سلام و از محبت شما ممنونم

سلام سپاسگزارم ایشان سزاوار بیش از اینها هستند چه کنم که توانم اندک بود خوب است نهضت عرشیا سرایی در سایت پدید آید و اساتید بزرگوار اشعاری درخور بسرایند و فقط منحصر به من و جناب دلسوز نماند بسم الله حضرتعالی سومین ما بشوید

سلام با اظهار لطفتان مرا مفتخر نمودی

درودها

سلام و درود .
چرا من روی برگردوندم...ن من این کار ها رو بلد نیستم .
من کوچک همه ی شاعران هستم.
چرا اینجور فکر کردید.

خدمتگذار شما هستم و یک سوال دارم
چرا سپاسگزار با ز است ولی خدمتگذار با ذ است
.

لطفا بفرمایید.

نمیدونم شاید زدین تو کار منتقدی و انتقاد یاد گرفتین دایی
چون فلفلی و قلقلی عین هم نیست جناب خوشرو
از دلسوز سوال سخت بپرس جناب خوشرو

درودها

سلام متشکر سپاسگزارم

درودها

سلام متشکر گاه شاعران خسته از زحافات به مزاحات روی آورند

درودها

سلام رحمت حق بر استاد باد

⚘⚘⚘⚘⚘⚘

سلام متشکر از حضور استاد درین کلبه. اگر استاد اجازه دهند این ابیات زیباتر از ابیات حقیر را نیز به آن عزیز دل تقدیم کنیم سپاسگزارم

⚘⚘⚘⚘⚘⚘

سلام متشکرم

سلام مفتخر به حضور شما هستم موید باشید

سلام ای آینده ادبیات

سلام متشکرم

سلام خوشنودم ازاینکه این مصراع مورد توجه قرار گرفت

سلام متشکر درود بر خاندان ادب به خانواده نیز سلام مرا برسانید منتظر اشعار شما هستم

سلام متشکر از حضور شما