سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403
  • شهادت استاد مرتضي مطهري، 1358 هـ ش - روز معلم
23 شوال 1445
    Wednesday 1 May 2024
    • روز جهاني كار و كارگر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    تقسيم بهتر است يا منها !؟؟
    ارسال شده توسط

    داریوش پورافشار

    در تاریخ : سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۵۷ | نظرات : ۴

    روزي دو تا خر همراه صاحبشان به سمت خانه باز ميگشتند ، كه گرگي به انها حمله ور شد
    صاحب با گرگ درگير شد و خرها ناچار به گريز شدند پس از عبور از صخره ها و بيشه ها به پلِ هميشگي رسيدنت،  جايي كه هميشه صاحب ، بار را بين ان دو تقسيم ميكرد و يك به يك خرها را از پل عبور ميداد ( چون مسير طولاني بود صاحب هميشه نيمه اول راه را ، قبل از پل  با يكي از خرها و نيمه دوم راه را ، بعد از پل با يكي ديگر از خرها تقسيم راه ميكرد اما براي عبور از پل هميشه بار را بين ان دو تقسيم ميكرد( الله علم)  )  در پيشگاه ِ پل ، خر اولي كه بار داشت به دومي كه بي بار 
    بود گفت : به ياد داري كه صاحب هميشه براي عبور از پل بار را بين ما دو تن تقسيم ميكرد بيا چنين كنيم و بار را با هم تقسيم كنيم و به نوبت از پل عبور كنيم  
     ، خر دومي اما اين را نپذيرفت وگفت: بهتر ان است  تو بيايي تا بار را همين جاي بگذاريم ، بي گمان الان صاحب ، خوراك گرگ ها شده است 
    ، اما اولي گفت كه چنين نخواهم كرد ، ساليانيست كه ما نمك صاحب  را ميخورييم  ( همان يونجه منظور خر بوده است ) و بارَش را، بي گمان بايد سالم به  دستِ زن و بچه اش برسانيم 
    ، اما بازم دومي سر باز زد --  
    عاقبت خر اولي با افسوسي عميق ، همت عبور از پل را نمود اما  در حال عبور 
    به دليل فشار زياد ي كه به پل وارد شد 
    زماني كه  به انتهايي پل رسيد 
    پل از هم گسيخت  ، 
    و تخريب شد ووووو..، 
    خر دومي كه انطرف پل وايساده بود ، زمزمه كنان با خود ميگفت : حال من چكار كنم 
    و حال ِ اوي نجوا كنان بود، غافل از انكه گرگ از پشت سر به او نزديك و نزديكتر 
    ميشد 
    نكته : ياد بگيريم در كنار هم ، مشكلات را با هم تقسيم كنيم 
    تا لااقل دچارِ منها نشوييم
    ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
    داستان كوتاه 
    داريوش

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۵۵۳۹ در تاریخ سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0