جمعه ۱۱ آبان
انتظار
ارسال شده توسط عبدالله خسروی (پسر زاگرس) در تاریخ : چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۷۰ | نظرات : ۶
|
|
در شهر سایه ها نمیشود با کسی محرم شد .. این روزها برای فرار از تنهایی ها در شلوغی کاذب خیابان ها دیروزم را گم میکنم .. این قصه نیست روایتی ساده از دلتنگی ست .. بگذار صادقانه بگویم عشق را باخته ام تا تلخ آموختم بعضی ها دوست داشتن را مفت میفروشند و سخت تر اینکه وسط داغی بازی احساسات باید برای عاشق شدن تمرین کرد .. یکی بود و دیگر نیست .. فصل هاست از خودم دور زندگی میکنم و دستم به خوشبختی نمیرسد .. برای ماندن در جاده های انتظار از چشم زندگی افتاده ام .. شاید بپرسی چرا این همه انتظار ؟ فقط میتوانم بگویم گاهی انتظار یعنی داشتن امید .. حرف آول را آخر میزنم .. کاش دل هم تعطیلی داشت ..
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۴۲۸ در تاریخ چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.