سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 11 آبان 1403
    29 ربيع الثاني 1446
      Friday 1 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۱۱ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بی‌تخلص که بود؟
        ارسال شده توسط

        مهرداد عزیزیان

        در تاریخ : چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۲:۵۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۷۱ | نظرات : ۳۳

        بی‌تخلص که بود؟
        در تابستان سال ۱۳۹۹ ، زمانی که در وضعیت چندان مطلوبی از نظر روحی روانی نبودم " که البته اکنون هم ادعایی در مطلوب بودنش ندارم" به توصیه‌ی یکی از رفیقان شفیق دست به قلم شدم و به یکباره وارد عرصه‌ی غریب و قریب شعر کلاسیک شدم.
        تا آن زمان صرفا گاه و بی‌گاه در ترانه طبع‌آزمایی کرده بودم که خروجی آن احتمالا به ۲۰ تا ۳۰ ترانه می‌رسید.
        منتها در شعر کلاسیک پیشینه‌ای نداشتم.
        با یکی دو مثنوی شروع کردم و برای دوستم ارسال کردم.
        دوستم در جواب نوشت
        غزل بگو به سادگی!
        نوشتم : من؟ غزل؟ چی میگی
        جواب داد: غزل بگو به سادگی
        و من فردای اون روز اولین غزلم را برای دوستم ارسال کردم.
        دوستم زنگ زد و مکالمه‌ای بین ما شکل گرفت
        - سلام
        +سلام خوبی
        -می‌بینم که به توصیه‌ی استادت گوش کردی و غزل گفتی
        +دیگه دستور دادی منم انجام دادم
        -مرت... یجوری میگه دستور دادی انگار شاعر دربار منه
        + حالا که شدیم دیگه
        -بَده؟
        + نه خیلیم خوبه ، داره کیف میده!
        - مگه نگفتی دلم میخواد وقتی می‌میری به جز دندون مصنوعی و عینک یه کوفتی از خودت یادگار بذاری؟ تا آخر سال باید کتاب غزلیاتت چاپ شده باشه!
        +توکل بخدا
        -راستی این " بی‌تخلص" چیه آخر شعر آوردی؟
        +تخلصمه"با خنده"
        -بدم نیست، دیگه باید بهت بگم عزیز بی‌تخلص. قبلا میگفتم عزیز، حالا دیگه باید بگم عزیز بی‌تخلص. حالا چرا " بی‌تخلص" ؟
        .
        .
        .
        در واقع بی‌تخلص موقعیت واقعی من در دنیای پیرامون و جدیدا در دنیای شعر بود. بی‌تخلص، بینام، گمنام، بی‌هویت.
        ولی به صورت کاملا اتفاقی و در همان غزل اول شکل گرفت. در بیت آخر یک لحظه به رسم دیرین غزل آمدم خودم را خطاب کنم که یادم افتاد تخلص ندارم و در لحظه خودم را بی‌تخلص خطاب کردم. خوشم آمد و این رویه در ۶۰ غزلی که تا انتهای تابستان و اوایل پاییز گفتم ادامه یافت و در اسفند ۱۳۹۹ کتاب " به کدامین دیار خاطره امشب سفر کنم" با ۵۱ غزل چاپ شد که حتی ۱ نسخه از آن هم در هیچ کتاب فروشی پخش نشد و طبیعتا فروخته هم نشد.
        بعد از غزل به چهارپاره قالبی که تقریبا با ترانه آنرا میشناختم بازگشتم و سال ۱۴۰۰ سال چهارپاره بود. در خلال این مسیر ۱سال و نیمه مشغول پیدا کردن هویتی برای شاعر بی‌تخلص بودم و کم‌کم خودم را در صفحه‌ی کاغذ شناختم و با چهارپاره‌ی " پیوند شعر" حس کردم وقت بازگشت به غزل است.
        اسفند سال ۱۴۰۰ به غزل رجعت کردم منتها " بی‌تخلص" را در کتاب به کدامین دیار خاطره امشب سفر کنم بازنشسته کردم.البته هنوز و تا آخر عمر در راه پیدا کردن خود هستیم منتها انتهای سال ۱۴۰۰ برای من موقع خداحافظی با مهرداد بی‌تخلص بود .
        چندی پیش به جناب ملحق گرامی پیامی دادم و درخواست کردم که پسوند " بی‌تخلص" را از انتهای مهرداد عزیزیان حذف کنند.
         
        ما را فرار، مرهم ِ این حال ِ زار ،نیست
        این حال ِ زار، راه ِ علاجش فرار، نیست!
         
        ای یار ِ بی وفا دل ِ تنگم چه می شود؟
        این راه ِ بی هدف که دگر راهکار نیست
         
        بی جرم و محکمه بکِشاندی دلم به دار
        دردم رهایی از غم ِ این کهنه دار نیست
         
        دردیست بر دلم که در آن ورطه ی غریب
        حتی ز من به خاک ِ دلت کاردار، نیست
         
        اکنون خودت بگو چه بخوانم به گوش ِ دل؟
        چون نغمه های حافظه ام پرشمار نیست
         
        لطفت غزل کُنم و بخوانم به گوش ِ او
        خوانَد به گوش ِ من غزلت جز شعار نیست
         
        روحم به تارِ نازک ِ تن زخمه میزند
        در کنج ِ این قفس به روانم قرار نیست
         
        از سردی ِ نگاه ِ تو برفی نشسته باز
        بر بام ِ دیده ام که دگر میل ِ یار نیست
         
        هیزم بیاورید که آتش کشم جهان
        مُردم ز سوز ِ باد ِ زمستان ،بهار نیست
         
        این بی تخلّصی و نداری و بی کسی
        یک عمر با من است و مرا غمگسار نیست
         
        دیگر کِشم هوار که من" بی تخلصم"!
        در کوی شعر ِ من اثری از نگار نیست
         
        آری نگار ِ من تو پراندی زکوی خویش
        این مرغ ِ منتظر دگرم انتظار نیست

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۴۲۵ در تاریخ چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۲:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۹:۳۶
        درود جناب عزیزیان ارجمند خندانک

        مطالب جالب و زیبایی نوشتید.

        همیشه از صداقت کلام شما و بی‌ادعایی‌تون حس خوبی به من دست می‌دهد.

        (بی‌تخلّص) نیز از دیدگاه من تخلّصی زیرکانه و هوشمندانه بود؛ چرا که نوعی پارادوکس ادبی در آن نهفته بود.
        می‌گفتید (بی‌تخلّص) در حالی که همان تخلّص شما بود.


        در هر حال:
        چه بی ‌تخلّص؛ چه با تخلّص، شاعرانه‌هایتان روز به روز شکوفاتر و تا هماره‌ی روزگار ماندگار باد خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۳۷
        درود بانو حکیمی بافقی گرامی
        شما همیشه به بنده لطف دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۹:۵۷
        عهد کرده بودم جز نقد آن هم پای پنجره ی سبز
        نظری بر هیچ شعری ننویسم

        البته این نوشته ی مهرداد شعر نیست و شاید بر سر عهد هم هستم هنوز

        اما چیزی که مرا پای این مطلب مهرداد کشاند و احساس وظیفه کردم باز گو کنم
        همه می‌دانند سید هادی اهل به به وچه چه الکی نبوده و نیست و شاید همین تلخی باعث برخی مسائل شده که بماند

        اما در خصوص مهرداد عزیزیان

        من از زمان آشنایی با مهرداد عزیزیان در این سایت علاوه بر تبادل نظرهای مخالف و موافق در خصوص شعر که در حیطه ی شاعری امری است عادی نکات زیر را در خصوص ایشان
        کشف کرده ام که حیفم آمد بازگو نکنم

        🔵 مهرداد فردی است به شدت متواضع اگر چیزی را بلد نبود به راحتی می‌گوید بلد نیستم و این امر از بزرگی روح اوست
        🔵 مهرداد علیرغم سابقه ی کم در سرودن بر اساس اظهارات خودش، چنان ره صد ساله را یک شب طی کرده که الان مسئله آموز صد مدرس گشته است و واقعا سواد کافی و وافی برای استادی را دارد

        🔵 مهرداد فردی است شدیدا دلسوز آن هم برای همه طرفدار حق است و حقیقت و تاجایی که توانسته برای تک تک اعضای سایت بی طرفانه دلسوزی کرده است

        🔵 مهرداد در برابر لابی های پشت پرده ای که دست به دست داده تا هم ریشه ی سایت را بخشکاند و هم اساتید آن را
        معقولانه ایستادگی کرده و زیر حرف زور نرفته

        🔵 و خلاصه اینکه مهرداد عزیزیان رفیقی است که به بودنش به خودم می بالم

        زنده باشی و پیروز

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۳۸
        درود جناب محمدی گرامی
        شما به بنده لطف دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۴:۵۱
        درود بر شما جناب عزیزیان بزرگوار خندانک
        راستش به شخصه دوست داشتم داستان بی‌تخلص رو بدونم چیه خندانک

        چه خوب که تعریف کردید خندانک خندانک
        از کنجکاوی درآمدم در خندانک خندانک
        شعر هم زیبا بود 👌
        در پناه حق خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۰۸
        درود بانوی گرامی
        خوشحالم که مقبول افتاد🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۴:۵۴
        درود استاد عزیزیان عزیز
        حضرتعالی عزیز شعر نابید
        البته که خبره غزل سرایید
        با چهارپاره هم خوب کنار می آیید
        برایتان بهترین ها را آرزو میکنم
        همیشه خرم و تندرست باشید خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۰۷
        درود جناب استکی گرامی
        شما لطف دارید
        و البته واضح است که ردای استادی هنوز بر تن بنده بسیار بسیار زار می‌زند🌺🌺🙏
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۸:۲۵
        به هر صورت هر کدام از شاعران از جایی شروع کرده اند میخواستم بنویسم هر کدام از ما یادم آمد من جزو شعرا نیستم .
        از جایی شروع شده و به جایی هم تمام می‌شود شاید شاید هم نه ولی باور بفرمایید وجود مشکل خودش نوعی انگیزش است انواع دل تنگی ها که می‌تواند قدم اولی پر بار برای سروده های عاشقانه باشد انواع غم ها که به نوعی شاعر را به نوع درد آشنا تر می‌کند.
        مشکلات که همه ی ما داریم و به قول شاعر انسان بی‌درد اصلا (انسان نیست) .
        ولی این استفاده ی بهینه از موقعیت هاست . یکی نیست بگوید تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی‌برد. به هر صورت دیگر لالایی بلدیم ولی خوابمان نمی‌برد.
        بله عرض میکردم استفاده از موقعیت ها را نباید دست کم گرفت نوعی عاشقی است من سریع توضیح بدهم عاشقی را چون خانم قربانی شاید بیاید بخواند و کار گره بخورد .بله عاشقی به معنای اُخت شدن با موقعیت را عرض کردم‌ . سازگاری با موقعیت. شاید من هم از این موقعیت استفاده کنم .بچه دوم ما اسفند به دنیا می آید و شاید در آن وقت اشعار کودکانه سرودم یادم هست خود شما هم یک شعر لالایی نوشته بودید . شاید من هم یک شعر لالایی بنویسم .
        پرگویی شد ببخشید .
        موفق باشی.
        خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۸:۳۵
        درود جناب خوشروی گرامی
        تبریک عرض میکنم این اتفاق فرخنده را که در پیش دارید و ارزوی سلامتی دارم برای خانواده شما
        🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۲۱
        درود بر شما و مهربانو قربانی نازنین
        آرزوی سلامتی و سعادت دارم برای شما و خانواده ی محترم تان
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
        خیلی ممنونم از هر دو بزرگوار .
        خندانک
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۹:۱۰
        درود بر جناب استاد عزیزیان عزیز و گرانقدر خندانک
        خاطره ای جالب و تاثیر گذار بود و همچنین غزل زیبای انتهای آن . خندانک خندانک خندانک
        سلامت باشید و پایدار خندانک خندانک
        و قلمتان ماندگار خندانک خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۳۷
        درود جناب شفیعی گرامی
        محبت دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۱۲
        درود بر شما بزرگوار جناب عزیزیان
        جالب بود
        غزل شما هم زیباترش کرده
        موید باشید وتندرست خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۳۸
        درود بانو رحیمی گرامی
        زیبا نگاهید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۲۹
        سلام و درود

        خواندنی بود و یادآور خاطراتی نه چندان دور برای حقیر چرا که در تخلص کمی تا قسمتی وجه مشترک داریم!

        بنده اگر جای شما باشم بی تخلص را حذف نمی‌کنم، هرچند امروز برای حقیر چیزی پیش‌ آمد که از نوشتن تا سرودن را کار باطلی دیدم (البته شایدم احساس زودگذری باشد)

        به قولی

        از شعر بیزارم، از شاعری بیزار

        از واژه و حرف و دفترچه و خودکار

        از عرضِ بی عرضِ موهومِ تک‌ بیتی

        از خواندنِ نثرِ مکروهِ پُر تکرار

        از شخصیّت‌‌سازی در شعرِ نیمایی

        از فرمِ الفاظِ مصنوعیِ اشعار

        از شکلِ اوزانِ آلوده با تقطیع

        از هجّی و صرفِ افعالِ سهل‌انگار

        از ذاتِ بدذاتِ هر چامک و سپکو

        از صورتِ زشتِ صد قالبِ بُودار

        از حالِ بی حالِ قالِ ملال‌انگیز

        از حجمِ بی حجم و گفتارِ بی گفتار

        از فکرِ مسمومِ تشبیهِ تحمیلی

        از جوشش و کوشش در اکثرِ آثار

        از وقتِ بی وقتی، تا لحظهٔ بعدی…

        از شعر بیزارم، از شاعری بیزار

        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        سیدمحمدرضا لاهیجی
        ساکوتی.هند
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۳۹
        درود جناب لاهیجی گرامی
        خوش آمدید ، متشکرم از ابراز نظرتان🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۲۱
        سلام و درود آقا مهرداد جان عزیزیان خندانک
        کسی که هم انسان خوبی ست و هم شاعری خوب
        و البته بسیار باسواد، بی ادعا، دلسوز و بی حاشیه... خلاصه بی تخلص یا باتخلص عزیزی خندانک
        همیشه سلامت باشی و موفق خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۸:۳۴
        درود جناب علامیان گرامی
        لطف دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۸:۳۶
        بی تخلص دوستت داریم
        خندانک خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۰۷
        درود جناب آزادبخت گرامی
        همچنین🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۸:۳۷
        درود بر شما شاعر و ادیب توانمند جناب عزیزیان عزیز خندانک خندانک

        چه سرآغازها و پیوندها و رجعت های جالبی رو پشت سرگذاشتید خندانک خندانک
        قلم پخته شما نشانی از این تجربیات داره خندانک

        دیگر کِشم هوار که من" بی تخلصم"!
        در کوی شعر ِ من اثری از نگار نیست خندانک خندانک
        غزل زیبائیست خندانک
        البته همونطور که استحضار دارید نام شعری یا تخلص بیشتر در دواوین قدما و پیشینیان رایج بود و امروزه کمتر در غزل و در بیت پایانی نام تخلص استفاده میشه که شاید اونهم بدلیل شناخته شدن شعر در عصر ارتباطات امروز هست و کمتر سرقت ادبی پیش میاد.هر چند بکاربردن تخلص در شعر هم هیچ ایرادی نداره.
        در کل داستان جالبی داشت برگزیدن نام شعریتون خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۰۸
        درود جناب رمضانی گرامی
        محبت دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۸:۵۸
        درود آقای عزیزیان گرامی خندانک
        روان و منسجم نوشتید خندانک خندانک خندانک
        تخلص مهم نیست، خلوص مهم است که در نوشته ی شما موج میزند خندانک
        بدرخشید در آسمان ادبیات خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۰۹
        درود جناب زارع گرامی
        به مهر خواندید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۱۷
        درود بر شما شاعر نجیب و متواضع سایت
        اندیشه های زلالتان همیشه محترم اند
        و همچنان منتظر آثار پربار و زیبای شما هستیم برای آموختن و لذت بردن
        غزلتان نیز صمیمانه و عالی ست
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۰۱
        درود بانو کاسیانی گرامی
        محبت دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        جمعه ۱۸ شهريور ۱۴۰۱ ۲۲:۴۱
        درود بر استاد عزیزیان بزرگوار
        از روزی که وارد سایت شدم همواره از اشعار شما واستادان عزیز بهره بردم ....واشعارتان را بسیار دوست داشتم
        هنر شما تخلص شماست .....استاد عزیز آنقدر بزرگ و مهربان وتوانا هستید وبه زیبای نامتان عزیز که تخلص باشد یا نباشد همیشه در دل شاگردان کوچک خود جا دارید
        سربلندی و موفقیت روز افزون شما را از خداوند خواستارم
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۰۲
        درود بانو بهرامی گرامی
        لطف دارید 🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۲۷
        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک
        بی تخلص
        بی مکث
        ادامه دارد...
        اکرم بیگدلی وش(پریشان)
        يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۲۵
        درود و عرض ادب جناب «بی تخلص»شعرتون زیبا بود و از بی ریایی کلامتان لذت بردم.پایدار باشید و پیروز🌸🌸🌸🌸
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1