صفحه رسمی شاعر علیرضا رستمیان (راموز)
|
علیرضا رستمیان (راموز)
|
تاریخ تولد: | دوشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۶۴ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران سپید |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۸ | شغل: | تاتو آرتیست |
محل سکونت: | کرمانشاه - تهران |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۷۳ |
تا کنون 24 کاربر 82 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: وقتی که درد و رنج یک انسان به غایت تحملش می رسد، دیوانه وار به دنبال راهی برای تسکین و فرار ، رفتارهایی نامتعارف و یا غریزی از خود بروز می دهد. عده ای به افیون پناه می برند, عده ای خشونت و عصبیت عنانشان را گرفته و به خود ویا دیگران آسیب می رسانند .. اما در من ناخودآگاه سیل واژگان بر بستر احساسات هجوم می بُرد و در ذهن آشفته درهم آمیخته می شد و گاهی هم که قلم دم دست بود ، نگارش می شد. اغلب نوشته هایم اساسشان همین است. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
کـنـج عــزلـت گـزيـن و دل آرام کـن ، رامــوز //
توان گرچه نيست ليک مردي درتمنانيست
...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۰۴۸۸ در تاریخ جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۳۶
نظرات: ۲
|
|
لب دوزو خاموشش سازو بسوز، راموز/
کين لعل تموز از لبِ خشکيده برفت ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۰۲۱۱ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸ ۱۳:۳۹
نظرات: ۵
|
|
خواب برگیر ز چشم /
شب آبستن نور است ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۹۶۷۷ در تاریخ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۲:۲۰
نظرات: ۶
|
|
آقا این جمعه نیایی ! پدر بنده درآید ! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۹۰۹۳ در تاریخ سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۴۴
نظرات: ۱
|
|
شايد که التيامي باشد/
خزيدن در انزوايي تلخ/
فراموشي مأواي آخرين است شايد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۷۸۸۹۲ در تاریخ چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۵۸
نظرات: ۵
مجموع ۱۴ پست فعال در ۳ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علیرضا رستمیان (راموز)
|
|
نوايي از نهان مي گفت: درويشان را چه به شاهي ؟! گفتم اين آيه ي يأس که به گوش خواني مذموم است و دل را بر اين طريقت آرام نيست.بدان که زمين خوردن و خشت خشتِ ديوار زحمت بر سر فرود آمدن، به ز انگ
|
|
شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ۰۳:۳۰
نظرات: ۰
|
|
لو لویِ مه مه دزد مه مه ذاتاً دو باشد و چو بر دست گیری دو دست تمام به کار بندد و دست از هر چیز دیگر کوتاه. محتسب چو لولو از مهلکه رهانید، فریاد در گوش آسمانِ کر سرداد که آی مردم! برد، آن مه مه بر
|
|
پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۴:۰۲
نظرات: ۰
|
|
چه لحظه ي دشواريست آنگاه که درد کشيده اي سر بر شانه ي نحيفت بي صدا اشک مي ريزد و تو رنجور و درمانده، تنها دست بر شانه اش مي زني و همچون احمق ها مدام تکرار مي کني; چيزي نيست، تمام شد .. چيزي
|
|
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸ ۰۵:۵۲
نظرات: ۰
|
|
"نادان" کسي است که دست به عملي زند و بدان آگاه نباشد و "احمق" کسي است که بر نادانـي خـويش هـم چنان اصـرار بورزد وامـا "احمـق ترين" انسان ها کسـی است که سعي در اثبات حماقت ديگري و قصد فهمانيدنش به وي د
|
|
دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۸ ۰۳:۳۱
نظرات: ۲