سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    دریا

    شعری از

    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

    از دفتر نجوای دلسوز نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۴۳ شماره ثبت ۹۹۹۱۲
      بازدید : ۲۵۶   |    نظرات : ۱۱

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    آخرین اشعار ناب مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

    آمدم بی تو در این دلتنگی دریای بی ساحل ولی دل ناگهان یاد تو کرد
    موج گیسویت رها در آب و او پارو زنان و پر زنان تا لامکان یاد تو کرد
    تن به دریا دادم و تا آن غروب از تو پر از غوغای در ساحل دلم
    راهی طوفان تو با کشتی بی لنگر و بی ساحل و بی بادبان یاد تو کرد مرغکان در آسمان چشم من تا کهکشان پرواز میکردند و او در ساحلت همچو یک مرغابی دور از تماشای فلق در آن شفق تا آشیان یاد تو کرد سایه بودی بر تنم وقتی که خورشید از تماشای تو بر من میدمید
    ساحل چشم ترم تا ابتدای دیدن ماه شبم بی سایبان یاد تو کرد
    غرق امواج جنون آور شدم وقتی گذشتی از من و از کشتی طوفان دل
    او چو قایقران به قهرت تا به قعر و بیقرار  و بی امان و بیتوان یاد تو کرد
    یادم آمد در کنارم می نشستی تا کرانه بر زبانت صحبت از موج و غریق دل به یاد دست و پای آخرینش در کنارت بی زبان و بی نشان یاد تو کرد تا که دلتنگت شدم تا ساحل دیدار تو دور از گمان دریا به دریا رد شدم آمدم دریا ولی او تا غروب ساحل طوفان تو تا بیکران یاد تو کرد
    مهربان بودی و دریا تا به دریا دل به مهرت روشن و عشق و امیدی تا ابد در تمنای نگاه بی نشانت تا طلوع یاد و یاد ای مهربان یاد تو کرد
    ...
    مهدی بدری(دلسوز)
    ۷
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۵۷
    درود جناب بدری
    قرار شد مصاریع را دنبال هم ننویسید
    هنگامی که با همراه هستید
    پس از تایپ هر مصرع
    از سطر زیرین شروع کنید
    در این شرایط حتی بهتر است آخر هر مصرع نقطه ای قرار دهید خندانک
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۰۸
    جناب استکی بزرگوار سلام و ادب آقا اصلا نقل این فرمایشاتی که شما و بانو کوهواره میگن و میفرمایند نیست...صفحه ی ارسال شعر برام درست باز نمیشه انگار...یعنی اون صفحه سابق دیگه نیست تو این چند شعر اخیر...منم هیچ کاری از دستم برنمیاد...تمام خندانک
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    عباسعلی استکی(چشمه)
    چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۳۲
    سلام جناب بدری عزیز
    لطفا مشکل را ازطریق ارتباط با ما
    با مدیران اجرایی سایت مطرح نمایید
    امید که حل شود خندانک
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۰۳
    پارو زنان و پر‌زنان

    کلمات جالب و زیبایی بود

    درود بر مهدی جان عزیز


    🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
    🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۱۱
    🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
    🥀🥀🥀🥀🥀🥀
    🥀🥀🥀🥀🥀
    🥀🥀🥀🥀
    آرزو نامداری
    چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۰۳
    سلام جناب بدری گرامی
    زیبا و خواندنی سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۱۰
    سلام و ارادت خدمت بانو نامداری بزرگوار و مهربان متشکرم سلامت و تندرست باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    سارا (س.سکوت)
    پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۰۷
    درود بر شما جناب بدری بزرگوار
    مثل همیشه زیبا
    دست مریزاد
    مانا قلمتان خندانک
    خندانک
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۲۱
    سلام و تشکر از حضور همه ی شما بزرگواران زحمت کشیدین خندانک
    ارسال پاسخ
    ایمان اسماعیلی (راجی)
    پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۲۸
    سلام عزیز دل برادر
    قربون چهره ی خوشگلت خندانک


    آمدم بی تو در این دلتنگی دریای بی ساحل ولی دل ناگهان یاد تو کرد
    موج گیسویت رها در آب و او پارو زنان و پر زنان تا لامکان یاد تو کرد


    تن به دریا دادم و تا آن غروب از تو پر از غوغای در ساحل دلم
    راهی طوفان تو با کشتی بی لنگر و بی ساحل و بی بادبان یاد تو کرد


    مرغکان در آسمان چشم من تا کهکشان پرواز میکردند و او در ساحلت
    همچو یک مرغابی دور از تماشای فلق در آن شفق تا آشیان یاد تو کرد


    سایه بودی بر تنم وقتی که خورشید از تماشای تو بر من میدمید
    ساحل چشم ترم تا ابتدای دیدن ماه شبم بی سایبان یاد تو کرد


    غرق امواج جنون آور شدم وقتی گذشتی از من و از کشتی طوفان دل
    او چو قایقران به قهرت تا به قعر و بیقرار  و بی امان و بیتوان یاد تو کرد


    یادم آمد در کنارم می نشستی تا کرانه بر زبانت صحبت از موج و غریق
    دل به یاد دست و پای آخرینش در کنارت بی زبان و بی نشان یاد تو کرد


    تا که دلتنگت شدم تا ساحل دیدار تو دور از گمان دریا به دریا رد شدم
    آمدم دریا ولی او تا غروب ساحل طوفان تو تا بیکران یاد تو کرد


    مهربان بودی و دریا تا به دریا دل به مهرت روشن و عشق و امیدی تا ابد
    در تمنای نگاه بی نشانت تا طلوع یاد و یاد ای مهربان یاد تو کرد

    ...

    مهدی بدری(دلسوز)
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
    سلام کاک ایمان ناموسا سر کارمون نزار دایی ما کجامون خوشگله با وفا ممنون از زحمتی که کشیدی بابت شعر بیخود حقیر خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0