سه شنبه ۲۹ اسفند
خدای گم شده شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۱۸ شماره ثبت ۹۹۸۵۷
بازدید : ۲۰۱ | نظرات : ۱۳
|
|
بنام خیابان ها ، یک سمت دیوار است ، یک سمتم دری بسته
بنام خالق غوغا ، بنام خالق پرواز ،با بال و پری بسته
بنام روز محشر ، بهتر که خود محشر کنم بر پا
که بی آنهم تقدیر پایم را به روز محشری بسته
بنام گلها ، بنام خالق گلها ، باغبان گویی
با دست خود بر بستر گل ها خری بسته
بنام خنده بر غم اگر راهی وگر نه در خودم غرق
وقتی که این کشتی به جانم لنگری بسته
بنام خدای گم شده ، پر می کشم مثل پر طاووس
مرا پیدا می کنی در لای دفتری بسته
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درودها استاد بزرگمنش سپاس از لطفتان | |
|
سلام و درود جناب کیمیایی سپاسگزار مهرتان | |
|
سلام و درودها بزرگوار سپاس از حمایت شما | |
|
سلام و درودها استاد عزیز سپاس از آموزشهایتان که همیشه آموزنده است | |
|
سلام و درودها بانوی گرامی سپاس از حضورتان | |
|
سلام و درودها بانوی گرامی سپاسگزار شما هستم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
موفق باشید