چهارشنبه ۵ ارديبهشت
عاشق کش بی مرام شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۶ شماره ثبت ۹۹۸۰۷
بازدید : ۲۲۹ | نظرات : ۲۰
|
|
باز امشب در گلو یک بغض مهمان من است
این هق هق های لعنتی آهنگ گریان من است
آخر به زنجیرم کشید این شعر هایت بی مرام
بعد از تو قاتل های من هر بیت دیوان من است
هر روز زخم تازه ای ، هرشب نعش ام بر زمین
از بس نمردم زنده ام سر در گریبان من است
عمری عزیز مصر می مانی ، ولی ای نازنین !
آن کس که در زندان توست ، یوسف کنعان من است
سوخته در آتش عشق ، ابراهیم توست در انتظار
نمرود در این سوختن زیبا گلستان من است
در فتح شهر قلب تو ! سرباز سر سختت من ام
از بس که حیران تو ام یک شهر حیران من است
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود استاد عزیز سپاس | |
|
سلام و درود استاد عزیز ممنونم از رهنمودهای ارزندتون اطلاعات ام از سرودن خیلی ناچیزه خوشحال شدم که اشکالات و بیان فرمودید ، واقعا کمک زیادی در سرودن شعر امروز کرد این روز ها کارم سنگین شده دقت کم میکنم ،بعد انتشار متوجه میشم جاهایی باید ویرایش میشد سپاسگزارم | |
|
سلام بانوی گرامی سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بزرگوار سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
|
سلام و درود استاد عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام و درود استاد عزیز و فرهیخته سپاس از حضورتان | |
|
سلام و درود بانوی گرامی ممنونم از نگاه زیباتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود