سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        روح آزادی ام

        شعری از

        علی خزایی ریژان

        از دفتر حرف های یک دیوانه با خدا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۴۷ شماره ثبت ۹۹۷۱۲
          بازدید : ۱۰۱   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی خزایی ریژان

        در خودم ، در پوست خودم میدرخشم
        شبها مثل جنازه زیر پتو پخشم
        ~~~~~
        کجا میرود روحم که اینگونه میمیرم
        که انگار تمام هستی را در آغوش میگیرم
        ~~~~~
        چرا هر چه میخوابم که انگار بی خوابم
        چرا سیرآب نمیشوم با یک اقیانوس آبم
        ~~~~~
        چرا اینگونه چشم به راه مرگ هستم
        من دقیقا آخرین پژمرده برگ هستم
        ~~~~~
        کلاغی ام که نشسته روی مترسک ها
        که حسرت میخوردم به آزادی سگ ها
        که قمار میکنم بین مرگ و زندگی
        مردد هستم بین اطمینان و شک ها
        ~~~~~
        طوری به خواب رفته روح آزادی ام
        که بیدارش نمیکند سرازیر چک ها
        ~~~~~
        مثل بی بی که خون میگرید این روزها
        که میترسد از تمام  شاه ها و تک ها
        ~~~~~
        پرنده ای بی بال هستم و سنگ خورده
        که زنده زنده جان میدهد ما بین کک ها
        ~~~~~
        آینه ای که هرکسی از من فراری شده
        چون وجودم پرشده از ترک ها
        ~~~~~
        مثل بچه ای که عاشق بستنی است
        ولی محاصره شده با لواشک ها
        ~~~~~
        متعجبم که چگونه اینگونه هنوز نمردم
        من که هزار یک آرزو را حسرت خوردم
        شب ها برای خواب رفتن جای ستاره ها
        ساعت ها نشستمو دردهایم را شمردم
        ~~~~~
        چه گریه ی غم انگیزی در پشت لبخندها
        چه بهار تابستانه پاییزی در پشت لبخندها
        ما گناهکارترینها در طول تاریخیم
        ما چکش ها روی بیگناهی میخیم
        ~~~~~
        سیب عاشق کرم و خیانت به ریشه ها
        اشک و گریه ی سرازیر شده در اندیشه ها
        درختان تنومند قطع شده با تیشه ها
        اشک و تلخند و #من_هم از هنرپیشه ها*1
        سینمای میلی و مافیا و فروش از گیشه ها
        حمله به دشمن و اطمینان به هیچی نمیشه ها
        بی اهمیت به استعداد  و پرکاری کیلیشه ها
        مای بیبی چند صد تومنی که فقط برای جیشه ها
        جولان مردم در زباله و سرازیری نفت از بیشه ها
        تن فروشی و رقص روی خورده شیشه ها
        و دلخوشی مضحک که پاریس مثل کیشه ها*2
        بیزار و افسوس که میمیریم با طناب دار
        انگار با محبت گل تبدیل میشود به خار
        مار در آستینمان وحشی مثل سگ های هار
        یار که هیچ امروز عشق ها تبدیل شده به آزار 
        کار بی مزد کارگر ساده که جدیدا گشته بیکار
        بیزار که بی برق و بی آب خانه نزدیک به غار
        انگار که فرشته بختمان اسیر عنکبوت شده و تار
        ابسار اسبمان رسیده به دلقک ها و فریبکار
        بی عار سیاهه تیره هستیم به جای سبز سپیدار
        نازار و خنده کاش و میرقصیدیم پروانه وار
        هربار ولی دردی تازه داریم مثل هربار
        بار الاها کمک کن تورا به محمد و عبادت شبهای تار
         
        *1 : اشاره به هشتک " من هم " که برخی از بازیگران خانم سینما برای بیان تجاوز جنسی در گذشته از آن استفاده میکردند
         
        *2 : اشاره به جمله ی عامیانه ی " کیش پاریس کوچولوعه "
         
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۵۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر احساس بود
        جسارتا قالب چه بود؟ خندانک
        مجتبی نژاداریا
        پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۵۷
        خندانک
        علی خزایی ریژان
        علی خزایی ریژان
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۵:۲۲
        درود ها
        ممنونم از توجهتون استاد❤
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۴۰

        بسیار عالی
        درود بر شما شاعر ارجمند
        ---------------------- خندانک خندانک خندانک

        این کوچه را یکباره بارانی نکن ای عشق
        پاییز را اینگونه طولانی نکن ای عشق

        وقتی دلم سرمای جان‌فرسا نمی‌خواهد
        هر شب هوایم را زمستانی نکن ای عشق
        --------------------------------- مهدی ملکی (الف )
        عرشیا خوشرو
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۲۷
        درودها
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        مجتبی شهنی
        جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۴۵
        درود فراوان
        شاعر بزرگوار
        بسیار زیبا و عالی بود
        لذت بردم
        قلمتان توانا✏
        زندگیتان پایدار
        🌹🌹🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0