سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        چـه غــریــبـانه ...

        شعری از

        امیر محمدی ارکانی (صادق)

        از دفتر پاییز،تولدی دوباره نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۱۹ شماره ثبت ۹۹۴۱
          بازدید : ۶۴۷   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        پشت پنجره رو به حیاط خانه نشسته ام
        محو تماشای درختان بیرون خانه ام
        غبار غروب
        بر سر درختان نشسته
        چه غریبانه ...
        چه غم انگیز ...
        به گمانم بگوشم می رسد
        صدای پای کولی پاییز
        که فریاد میزند
        سرود سرد آمدن فصلی غم انگیز 
        آی پاییز ! آی پاییز ...
        چه غریبانه ...
        چه غم انگیز ...
        صدای فریاد کولی پاییز .
        درخت همسایه
        با دل هوره می گوید :
        تو رو خدا راستی راستی آمده پاییز ؟
        چه غریبانه ...
        چه غم انگیز ...
        آری ،
        راستی راستی آمده پاییز !!
        کمی آنطرف تر
        بادعبوس با لشکری از ابر
        می تازد بر تن نهیف درختان خشکیده
        وای بیچاره درخت همسایه !
        از ترس تن اش می لرزد
        حق دارد ...
        برگ هایی که عمری با خون دل پرورانده
        حال به پیش چشمانش
        چون اشک یک یک می ریزد
        چه غریبانه ...
        چه غم انگیز ...
        زمزمه آمدن پاییز.
        کنجی نشسته ام
        سینه ام مالامال از دلتنگی
        نظاره گر این همه بی رحمی !
        باد می خندد
        سر به سر برگ ها می گذارد
        تن درخت می لرزد
        فریاد برگ بر می خیزد
        از سوز دل
        از درد جدایی
        فضا را غم آلود می کند
        صدای پای کولی پاییز
        چه غریبانه ...
        چه غم انگیز ...
        کاش هیچ وقت نمی آمد پاییز ...
        بیچاره درخت همسایه
        چشمانش خاموش خاموش می سوخت
        و با نگاهش می کرد نفرین پاییز را
        چه غریبانه ...
        چه غم انگیز ...
        نفرین بر پاییز !
         
         
        سبزوار - مهرماه 1391
         
        *************************************************************
        پیوست : 
        پاییز  از من می گذرد  ...
        باور کن می گذرد
        تو با من باش
        سالهای پاییز می گذرد ،خاطره می شوند و می روند در قاب زندگی  ...
        پس بیاد من باش
        بیا پای پنجره نفس بکش و بگو:
        سلام پاییز من !
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6