جمعه ۱۰ فروردين
جنون شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۵ شماره ثبت ۹۹۲۶۴
بازدید : ۱۹۷ | نظرات : ۱۹
|
|
تنهاست چون جزيره كسی در درونِ من
جر خورد در كشاكش دنيا سكون من
آيينه ی شكنجه و درد است بی گمان
زخمی كه وا نموده دهان از برون من
من معبدِ خراب، كه هنگام زلزله
افتاد چلچراغم و سقف و ستون من
در خواب بي درنگ مرا كشت يك نفر
پاشيد بر تماميی ديوار خون من
همواره از لجاجتِ تو زخم می خورم
اي بختِ پر مجادله و قيرگون من
چون موج می خروشد و چون باد می دَوَد
وقتی كه شعر زاده شود از جنون من
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود استاد عزیز حق باشماست اشتباها غزلی که برای آخرین بار ویرایش کردم و نفرستادم شدیدا مشغول کاری هستم خودم تا الان فرصت نکرده بودم ببینم سپاسگزارم از توجهتان | |
|
سلام و درود بانوی عزیز و گرامی سپاس | |
|
سلام و درود بانوی عزیز لطف دارید سپاس | |
|
سلام و درود بانوی عزیز و شاعر خوشحالم که دوست داشتید سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
جسارتا موزون بنظر نمی رسد
مثلا مصرع چهارم