سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      کوچه به کوچه

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۱۳ شماره ثبت ۹۹۰۱۵
        بازدید : ۳۳۸   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      کوچه به کوچه
       
      یادش بخیر، اون قدیما
      توو شبای عید
      خونواده مون ،
      صله رحم و،
      خنده و لبخند
      قدم زدنی توو خیابونا
      کوچه به کوچه
       
      مغازه ای شاد ، برسرِکوچه
      از بابا پیره ، هِی می ‌خریدیم ،
      مدادِ سوسمار
      هِی می ‌خریدیم ، پاک کنِ عطری
      بهش می گفتیم : پاک‌ کنِ  بویی
      بوی خوبی داشت
      هِی می خریدیم، هَله هوله ها، همه خوشمزه
      صدای خوردن ، از روی ولع ، مَلَچ مولوچه
      آدامسِ خروس ، شکلات کشی
      خروس قندی ، تمرِ هندی
      بسته آلوچه
       
      بازی میکردیم ، بازی های خوب ، حتی با مورچه
      قاصدک می برد ، بالا بالاها
      مثل بالن بود آن قاصدک ، برای مورچه
       
      یه عالمه ، گنجیشکِ شیطون
      جیک جیک می‌ کردن ، نزدیکیامون
      پُربودند همه، از بازی ها ، از ورجه  وورجه
       
      دنیای ما گاه  ، یه دونه جوجه
      مرغ ها بی خروس ،
      گاه میدوئیدن ، داخلِ کوچه
      غیرتی میشد خروسِ غیور ،
      روی گردنش رگ میزد بیرون
      نعره میکشید ، قوقولی قوقو
      دنبالشون میرفت ، دَوون دَوون ، داخل کوچه
       
      گاهی شیطونه، توو جلدمون میرفت، شیطون میشدیم
      کلک میزدیم ، تووی  گُل یا پوچ
      وقتی بازمیشد ، یکی یکی ، مشتِ کوچولو
      چشمها قلمبه ، ای دادِ بیداد ،
      این مُشت هات که باز، همشون پوچه !
       
      موقعِ سفر، مگسِ موذی
      حبسش میکردیم ، پشت شیشه ها
      تا  رها شود ، به شهری دیگه
      به تلافیِ آنهمه وز وز، حیوونی انگار،
      پرپر میزد ،  پشت گیشه ها  
      وقتِ دور شدن ، ولش میکردیم ،
      بهش می‌ گفتیم : اگه مردی برگرد
      باز بجای قبل ، باز به اون کوچه
       
      می رفتیم شمال
      سوغاتیهامون ، یا نوشین بود ، یا نادری
      یا گردویی ، یا نارگیلی
      هردو، کلوچه
       
      چه عطری داشت
      همه سبزی ها ، همه میوه ها
      تووی بازارچه
      چه بویی داشت
      همه ی گل ها، تک تکِ گُلهای توو حیاط
      چه اقاقیا ، چه گلهای یاس ، چه محمدی ،
      چه و چه و چه
      مامان بزرگ، روحِ خوبش شاد، الآن دیگه،
      بالابالاهاست ، پیشِ خداست
      کنارِ مُهرش ، یه مشت گل یاس
      چه بویی میداد ، عطرِ نمازش
      عطرِسجاده ش، عطرِایمانش، مهربونی هاش ،
      همه و همه ، لایقِ بوسه ، درخورِ ماچه
       
      مربا آلبالو، یک قطره بود سهم آن مورچه
      حالِ خوبی داشت، باولع  میخورد، بعد ازخوردنش
      قرمز میشد ، تهِ آن مورچه
       
      کاری نداشتیم ، به وحشی ها ، به قاتلا
      به جنگ و بنگ
      می خندیدیم همه ، به عکسشون ،
      به هیتلرِ که، بالای لبِش، خرچوسونه بود بجای سیبیل
      به استالینِ سگ سیبیل
      موسیلینیِ بی سیبیل
      می خندیدیم به اسمِ مسخره ش، پیرواش میگفتند بِهِش دووچه
      مازنی ها ، به پستان ، میگن دوچه
       
      آزاد بودیم
      هم سنی هامون ، اگه سد بودند ،
      به ایده هامون
      به بازیهامون
      به ما می گفتن، که بازیهامون همشون پوچه ،
      رُک می گفتیم، حرفامونو بی غم ، آخه به توچه
       
      انقلاب شدش، تند رفتند اول
      موسیقی ، کفر شد
      خواننده ، مطرب
      هنر، اسمش شد ، فسق و فساد
      دستِ بی آستین ، خط خطی میشد ، به ضرب کاتر  
      هیچ مسئولی ، این گناه هارو ننامید فساد
      هیچکس جرأت ، نکرد بگه ، به کمیته ی زور
      مردحسابی ، زن حسابی ،
      این نعره ها، این رفتارا، این هنرِته ؟ آخه به تو چه
       
      هیچکس جرأت ، نکرد بگه
      به تعصب ها ، بدیهاشونو ، رُک و راست بگه  
      ازکجا بگم ، دلم گرفته ،
      از که و که و که 
      از چه وچه وچه
      از بس که ، مالِ مردمو خوردند
      هنوزهم جاش ، اکثراً باقیست، روی لب هاشون
      انگار که حروم ، حلال بوده ،
      انگار که تلخی ، شیرین بوده ، همچون عسل
      آبروشون رفت ، چون دهناشون ، هنوزهم  نوچه
       
      آسمونو کُشتند
      زمینو خوردند
      اونم دولپی
      مالِ خلائق ، کلی شو بردن
      چشمشونو بستن
      هیچی نبینن
      مثل کبک بودن
      خدا که میدید !
      اون چشمها که ، خدارو ندید ،
      اما با عشق ، ابلیس  رُو دید ،
      بنظرِ من ، اون چشمها لوچه ؟
       
      آره عزیزم، بعضی وقت ها، تأملی، فقط باید
      کوچیک که بودیم
      میون بازی
      پاز میشد بازی
      با یک کلمه ، میگفتیم " موچم "
      بهرِ یه کاری ، غیر از بازی
      میدیدیم سریع ، قطع میشد بازی  
      به احترامِ فقط ، یک کلمه ، که اونهم موچه
       
      ولی حالا چی ؟ چی بگم به تو، عزیزِ دلم ؟
      آقا میگه ، خانم میگه
      انگار نه انگار
      یارو حالیش نیست انگاری
      توو سرش انگار، کاه و کاه گله ،
      چی بگم والله ، نمیدونم ، شایدم پوکه ، شایدم همه ،
      افکارش پوچه 
       
      هر روز که گذشت ، دیدیم دیروزا
      خیلی بهتر بود ، از امروزا ،
      تا جنبیدیم ، بچه گیمون رفت به ناکجا ، گم و گورشدش
      دنبالش بودیم ، می گشتیم که، بزرگیمون، اونهم گم شدش
      دیگه مدتهاست ، که ویلونیم ، توو هوای یافتنِ خودیم
      توو جاده ها ، تووخیابونا ، توو کوچه ها
      ویلونیم همه ش ،  کوچه به کوچه
       
      بهمن بیدقی 1400/2/8
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۳۰
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و خاطره انگیز بود
      مبین مشکلات جامعه خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۵۸
      با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۶:۰۵
      درود ها جناب بیدقی
      قلمتان نویسا
      🌹🌹🌹🌹🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۲۰
      با سلام و عرض احترام آقای محمدی بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۲۴
      سلام و ادب
      ما شاالله
      بسیار طولانی
      و البته زیبا واقعا خسته نباشید
      🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۱۹
      با سلام و عرض ارادت آقای خوشرو بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر لطف شما و وقت گرانبهایی که برای خوانش آن صرف فرمودید گرانقدر
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۱۵
      هزاران
      هزار
      درود
      بسیار عالی بود
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
      با سلام و عرض ارادت آقای کیمیائی بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۳۱
      درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی ادیب فرزانه وگرانقدر
      بسیار شیوا وموزون وسر شار از احساس و خاطره
      قلمتان مانا
      کامیاب وتندرست
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
      با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما
      شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۰۸
      درود فراوان
      بسیار بسیار
      زیبا و عالی
      بود🌺🌸🌺
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۰۳
      با سلام و عرض ارادت آقای شهنی بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      حدیث عبدلی (یارا)
      جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۲:۰۶
      سلام و عرض ادب و احترام

      جناب بیدقی بزرگوار درود بر شما

      زیبا قلم میزنید

      شاعرانگی هایتان مستدام

      خندانک
      خندانک
      خندانک

      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۰۴
      با سلام و عرض احترام بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      پریسا مصلح
      جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۲۵
      درود برشما موفق باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۱۶
      با سلام و عرض احترام بزرگوار
      سپاس
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0