يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
از عصر میوسن،
من عاشق تو بودم
با پیراهن بنفش ابریشم
گوشواره های حلقوی آتش،
و شروع قصه ی قفس چنین بوده ..
.
.
.
حوصله ام سبز سدری محضست
که انبوه پرز قالیچه ها به معراج میبرند ..
سایه میپوشم و رم میکنم
و مجال دردهای مُنبت بر برهنگی ساقه هایم نیست ..
نیایش غروبگاه
ترنج طلایی رویاست
و سالهای صبوری از گیسوان شبانه ام می آویزد
ستارگان برفی خوشخیم
عطر خود را به باد میبخشند
شب می آید و پنجره های سُنت گشوده است
سُنت از مه سرشار
سُنت از عنفوان شراب
سُنت ، به عصیان زنانگی می اندیشد..
به دشتهایی که در آن ملکه شدم
آیینه هایی در آن الهه ماندم
سنت
به ما
به دستان سرد خون، در ورای قرنهای عبث می اندیشد..
من عاشق تو ام
بی تو من مرگ ممتد کولیانم
وقتی که میرقصم
و آواز میخوانم:
ژنوساید پروانه های آبی کجا بود؟
راز دستانم کجا بود؟
نظامنامه ی ناز مرا را سکوت چه کسی نوشت؟
.
.
.
مرا ببوس
ای بختِ بختِ برفستانها
که لبهای ما اجتماع کندوهای کوهستانیست ..
آغوش تو نغمه-خانه ی نوازشست
و قلب من عروسکی پشت پرده ، در میعاد
مرا بخواه
در حریر کرشمه هایم بلغز
آهنگهایت را به سرزمین اندامم گسیل کن ..
هر آن گاهی که تو مرا دوست داشته ای،
من زیبا شدم ...، زیباتر شدم ..
هر آن گاهی که به دستان مهربان تو
در اشتیاق همه ی سازهای جهان می اندیشیدم.
2020
|