حسابداریم و وجه از دور بینیم
به صندوق هاله ای از نور بینیم
فروش شعبه ها شک در وصولند
بدهکاران همه رنجور بینیم
خرید نسیه داریم و دمادم
طلبکاران چرا پر زور بینیم؟!
کنار سفته و چک در خزانه
چرا یک صندوق مهجور بینیم؟
به گردش میرویم با گردش بانک
حقوق کارکنان مستور بینیم!
حساب کردن شده بر ما مصیبت
گره در هر حساب کور بینیم
همه دنبال وام و قرض و قوله
که ضامن را کسی بی شور بینیم!
حساب از دست ما وقتی رها شد
تمام نسیه ها را جور بینیم!
شده نقدینگی یک خواب شیرین
در این رویا همه مجبور بینیم!
حقوق ما حقوق قهوه خانه
در این شرکت چقدر دستور بینیم!
حسابرس ها مبادا اختلاسی
در این شعبه چرا مامور بینیم؟
حسابداریم و هر شب فکر اسناد
مدیرانی همه مشهور بینیم!
به فکر کار و وقت جمع کسری
کنار گوشمان بلغور بینیم
کنار هر حساب و هر کتابی
درآمد را چرا مغرور بینیم؟!
حساب ما تراز آمد در آن دم
لبی پر خنده و مسرور بینیم
هزینه سرشکن شد بین تولید
حساب مشترک را مور بینیم!
کنار جمع و تفریق نهایی
ضریب استرس در صور بینیم!
حسابداریم و دائم در حسابیم
برای کار خود منشور بینیم
مغایر شد ترازنامه در آخر
در این حالت همه منفور بینیم!
...
تقدیم به دوستان حسابدار
در شرکتهایی که در تقدیر ما گذشت
...
مهدی بدری(دلسوز)
حسابداری که کم نمی آورد
که همه ما حسابدارانی چیره دستیم .یک حقوق تعیین شده می گیریم و صد ها خرج و مخارج تعیین نشده را پیش روی داریم.
و جالب اینجاست که از پس این خرج و مخارج بر می آییم که نشان از چیره دستی و حسابداری ما دارد
پس شعر تان تقدیم به همه و نه فقط حسابداران
که ما همه حساب داریم
. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺