توحید

درود
ایام سوکواری مولای متقیان
حضرت علی علیه السلام تسلیت
طاعات و عبادات قبول
التماس دعای فراوان دارم

به به سلام مهدي جانم
گل كاشتي پسر
قلمت سبز برقرار باشي و بتابي

باسلام بسیار زیباست
چون اجازه نقد دادید صد البته نقد نیست نظرم را خدمت تان عرض میکنم
راجع به جمله ی ( چراغهارا بکش) البته کشتن شمع و چراغ در شعر استاد غزل سعدی هم بکار رفته است مثلا آنجا که میفرماید
" شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی"
پس اینکه کشتن به معنی خاموش کردن بکار رفته است جای هیچ بحث و تردیدی نیست فقط سوال ذهنیم این است آیا به جز محاورات در زبان امروزی هم واژه کشتن برای چراغ در شعر و ادب بکار میرود آنهم در شعر سپید که مقید به وزن نیست ؟!
بازهم تاکید و تایید مینمایم که هم شعر تان زیباست و هم اصطلاح چراغ کشتن مسبوق به سابقه است
با آرزوی بهترینها برای شما بزرگوار

سلام و جناب محمدی
خیلی جالب بود
لذت بردم
درود دوست عزیز
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🖤

درود بر شما مهدی جان محمدی

قلمتان نویسا

شاهکار اشراقی
درود بر خالق اثر

و اسم اثر

درود رفیق استادم

سلام و درود

درود
مانا باشید

سلام دوست عزیزم
عالی مثل همیشه

درود
سبز باشید و شاداب
-----------------

درود جناب محمدی
وچه زیباست یکی بودن زبان ملت ها.

ملت عشق از همه دین ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست

چراغ ها رو بکش
سنگ ها بنای نور خواهند بود-------------------

سلام رفیق
زنده باشی الهی

درود بیکران جناب محمدی
قلمتان سبز
🌺🍃🍃🌺🍃🌺

درود بر شما

خوشحالم دوباره در سایت فعال هستید
مانا باشید

ردای بارانی
گام هایی که نمی میرند
چشم های همیشه جوشن
تا روییدن بوته ی مهر
در ضمیر غریب با آب و علف

شعله ور
آتش بازی با لب ها
آغشته به سرخی بوسه
تو با آیات نانوشته آشنا هستی

چراغ ها را خاموش کن
سنگ ها بنای نور خواهند بود

ساختمان نیمه تمام.

زبان ملت ها «یکی» خواهد بود

درودتان

درود برشما
بسیار زیباست
موفق باشید

دوردبرشما زیبابود استاد عزیز جناب محمدی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌻🌻🌻🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️🌻🌻🌻🌻🌻🌼🌼🌼🌼🌼🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮💮🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🌻🌻🌻🏵🏵🏵🏵❤️❤️🍀🍀🍀🍀🍀🌷🌷🌷☘️☘️☘️☘️☘️☘️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🍀🍀🍀🌷🌷🌷☘️🏵🏵🏵🌿🌿🌿💮💮💮🌺🌺⚘️⚘️⚘️⚘️🌻🍂🍂🍂🌼🌼🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🪴🌹🌹🌹🌹🌹🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌵🌵🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻💮💮💮💮💮💮💮🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌻

سلام وعرض ادب خدمت استاد مهدی محمدی عزیز
اثریست درخشان این کارتان جناب محمدی عزیز
دستتان درد نکند
درپناه خداوند متعال

بااحترام تقدیم به استاد مهدی محمدی

سلام و احترام جناب محمدی ادیب
سروده زیبایی بود
درود بر شما

سلام بر شما زیبا بود

شعر زیبایی
بود مهدی جان
به اندازه و مختصر
نظرات می دیدم نظر جناب صادقی خوندم متوجه فضای کار به نوعی شدم
به نظرم کلمات درون شعر با توجه به اسمش
و گذشته شعر فارسی و وخود فلسفه حالا اشراق بشه به درکی رسید
و خط و ربط کار پیدا کرد
ولی اگه این پیشینه را کنار بزاریم و فقط به خود شعر نگاه کنیم برایند کلی کار به نظرم که احتمالن هم درست نیست
به این نتبجه نمیرسیم
دالها ومدلول هایی که بهش دلالت میشه
کنار هم بچینیم جاهایی را باید پر کنیم تا کامل بشه با توجه به اسم شعر... راوی به نوعی در تحمیل ایدولوژی خودش بر می آید
شعر سپید بسیار زیبا و صمیمی هستش
اما از نظر من یه کار به روز و مدرنی نمی تونه باشه
و دلیلش هم همین که عرض کردم به نوعی در صدد تحمیل جهان خودش و حقی یه مخاطب نمیده
شاید خصلت این نوع شعر نمیدونم جایی برای برداشت ازادنه به مخاطب داده نمیشه
و این هم یه شبه نمیشه تغییر داد به مرور این اتفاق میافته
و در شروع اعتقاد خود راوی به این مسله وقبول این مسله شروع می تونه باشه که شعر امروز دیگه از این مرحله رد شده ...
حالا در کارهای بعدی صحبت می کنیم
در انتها عرض می کنم این فقط عقیده حقیر و از نگاه و نظر دیگر دوستان شاید اشتباه باشه
و مهدی هم ثابت کرده قلم توانمندی داره و این نظر من چیزی از ارزش های این شعر خوب کم نمی کنه
که عرض کردم بسیار صمیمی و با احساس است
و عبارات تاثیر گذار و قصاری داره و شروع و پایان خوب کار مخصوصاً انتهای کار
زبان ملتها ...
عالی و تبریک عرض می کنم به مهدی جان برای این کار خوب
🙏💐💐

درود برشما جناب آقای محمد ی شاعر توانا و ارجمند
زیبا سروده اید
پایدار باشید به مهر مهربان