سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زهرا

        شعری از

        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۳۳ شماره ثبت ۹۸۲۳۷
          بازدید : ۱۵۴   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        آخرین اشعار ناب زهرا شفیعی (کابوس تاریک)

        نشسته‌ام جایی شبیه به یک هیچستان. یک فضای بزرگ... یک حجم به غیر از وحشت، از همه‌چیز خالی.... تهی!
        توهم اینجایی...آن‌طرف هیچستان.... ایستاده بر بلندترین قله‌های سکوت... با اخم‌هایی گره‌کرده...
        اخم‌هایی که به مهربانی‌هایت نمی‌آید... عطر همیشگی‌ات زیر بینی‌ام می‌زند...
        لالیک دوست‌داشتنی... بوی چوب... سیگار.... یک بوی خاص و تلخ برخاسته از تن تو... از کالبد رویاها...
        شبیه وقت‌هایی که زیر خم بازویش جاگیر می‌شدم و یواشکی بو می‌کشیدم تا دست دلم را رو نکنم.
        چشم می‌بندم و یک دم عمیق و به خیال خودم پنهانی می‌گیرم... خبری از لالیک دوست‌داشتنی‌ام نیست...
        بوی تفعن در سرم پر می‌شود و دلم را به هم می‌پیچاند... بوی خون... بوی رگ‌های بریده...
        پلک‌هایم را به هزار جان کندن، نیمه‌باز می‌کنم و آنچه مقابل چشمم نقش می‌بندد عکس تو غرق در خون رگ های من...خونی که همچنان به روی عکس های تو میریزد...
        پلک‌های ناتوانم باز روی هم می‌افتند و حالا باز سیاهی است و بوی تعفن و یک هیچستان ابدی... یک نگاه خالی.... یک زهرای علطیده در خون....
        می‌خواهم لب‌هایم را بجنبانم، اما نمی‌شود... بلد نیستم...
        انگار هیچ‌وقت جنباندن این لب‌ها را بلد نبوده‌ام. اصوات نامفهوم از گلویم خارج می‌شوند...
        سرم سنگین... پلک‌هایم دیگر باز نمی‌شود و صدایی که ندارم... حالا تمام هیچستان، وحشت‌زده‌ام می‌کند... آن‌همه تاریکی... آن‌همه امید عبث... آن‌همه رویای نابود‌شده...
        من جان می‌کنم و صدا ندارم... جان می‌کنم و لالم... جان می‌کنم و خون تازه سمت عکس های تو راه گرفته است... جان می‌کنم و رگ بریده‌ام...
        جان می‌کنم و «اسم تورا» گفتنم حتی به میم آغازین نمی‌رسد.
        و اما تو کنج تاریکی استغفرالله گویان شیون میکنی...
        صدایت بالا می اید
        -یاخدا!زهرا!
        زهرای بیچاره جان ندارد.
        هق هق مردانه ات هم زمان با کنده شدنم از زمین در گوشم می پیچید و کسی هم چنان صدا میزد:
        -زهرا
        زهرا زبان ندارد.زهرا دیگر جان ندارد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۳۶
        درود بانو
        دلنوشته زیبایی است
        سرشار از احساس خندانک
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۳۴
        خندانک
        درودها



        🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۷:۲۰
        سپاس
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۱۴
        سلام بانو جان شاعر گرامی
        دورود بر شما
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۷:۲۰
        سپاس خاتون
        ارسال پاسخ
        رضا رضوی تخلص (دود)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        سلام و درود
        زیبا بود خندانک
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۷:۲۰
        ممنونم
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۴:۰۷
        درود بر شما
        قلمت سبز
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۷:۲۰
        تشکر
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۴۴
        درود فراوان بر بانو شفیعی بزرگوار
        مثل همیشه
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
        شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۵:۲۳
        درود و سپاس استاد عزیز
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5