دوشنبه ۵ آذر
دل به دریا زد و رفت . . . شعری از حسن غفاري
از دفتر آواي باراني نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۱ ۲۱:۴۰ شماره ثبت ۹۷۹۹
بازدید : ۶۶۷ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حسن غفاري
|
غنچه می گفت که من
عاشق صحرا هستم
عاشق هر چه کویر و دل دریا هستم
گر به روزی بشکفم
در دل صحرای جنون
می کنم من تا ابد
دنیای صحرا را
گلستان وجود
. . .
دل صحرا ولی دریا بود
دست و گرمای وجودش
همه روز و همه شب
بی ریا
بر سر غنچه نشکفته باغ
بالا بود
. . .
پر و بالی که گشود
غنچه از محبس تن
دل به دریا زد و با عطر فریب
از دل صحرا رفت . . .
دل به دریا زد و رفت . . .
غنچه می گفت که من
عاشق صحرا هستم
عاشق هر چه کویر و دل دریا هستم
گر به روزی بشکفم
در دل صحرای جنون
می کنم من تا ابد
دنیای صحرا را
گلستان وجود
. . .
دل صحرا ولی دریا بود
دست و گرمای وجودش
همه روز و همه شب
بی ریا
بر سر غنچه نشکفته باغ
بالا بود
. . .
پر و بالی که گشود
غنچه از محبس تن
دل به دریا زد و با عطر فریب
از دل صحرا رفت . . .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.