سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        مرگ عشق (اندیشه)

        شعری از

        علیرضا عالمی

        از دفتر شالیزار نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ ۲۳:۵۴ شماره ثبت ۹۷۲۷۷
          بازدید : ۳۵۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ماجرا چیست اینک اندیشیدن پایان گرفت
        جای فکر و اندیشه را مستی دنیا گرفت
        خفته مغز ها در آدمی قلب ها پر گشته از ناجوان مردی
        افسوس دگر پهنه ای نیلگون را مستی دنیا گرفت 
        ارزش های به بهایی ناچیز به فروش رفت
        نگاه عاشقان را ، زوالی روزگار در بر گرفت
        هنجار ها خسته، سیاهی پا گرفت
        مرغوبیت مقلوب ماند و خاک گرفت
        تا انتهای این قصه را آفت زد و فقدان گرفت
        این چنین بود که در دل کبودی پا گرفت
        زیر رگباره خباثتها روح انسانیت فریاد کشید
        زان که فریاد سرکوب گشت و روح را حالتی پوکی گرفت
        با کدامین سِحر باید مهر را زدل ها زنده کرد
        با کدامین رَسم جوانمردی را باید پس گرفت
        با کدامین رایحه بوی بد خیانت را باید زدود
        با کدامین غمزه باید نگاه پرکینه و پر درد را پس گرفت
        در تن ما این درد نغمه های عزا را میسروید
        آیا نمی بایست جای عزای در دل ما، سور جا گرفت
         غرق غم شد دلها، جای برای عشق نیست
        آه عشق و مستی را مستی خاموشی گرفت
        در سینه ها ناگهان برق محبت غیب شد  
        تمام سینه ها را میر و خاموشی در بر گرفت
        خانه دل از عشق تهی گشت و بیقرار جا گرفت
        اشک خون آلود خورشید زمین را در بر گرفت
        آتش کینه شعله ور گشت و دفتر عشق سوخت
        عشق نابود گشت و مجنون عشق خود را پس گرفت
        ناباورانه در خیابان ها دستها کودکی در سرما یخ بست 
        در هوا مسموم شهر مردانگی  گندید و بو گرفت
        ناگهان  رخمه ها از هر سو در آسمان ظاهر شدند
        آسمانِ عشق را جای قناری رخمه در بر گرفت
        از لنگی این خلایق است که درد در سینه پرگشته است
        زین فرصت جغد شب هم شلاق خود را پس گرفت
        این سبب آسمان سیه مست بر عشق خنجر کشید
        روز را به کام ها تیر کرد و امید را از دلها گرفت
        حال در بساط مان جز آه وحسرت چیزی نیست
         نغمه های لای لای مان را نامیدی در بر گرفت
        منقرض گشته نسل خندان بشر
        لب ها را جای خنده غم در بر گرفت
        یاد آن روزها که در آن فصل بهاری پیدا بود
        حال بهار از یاد ها رفت و روی خود را از ما پس گرفت
        پوزخنده رخمه ها به حال ما نادیدنیست
        قه قه های کفتار ها به حال ما نادیدنیست
        مثله یک جیفه خود را محصور بین کفتار ها ببین
        خنده های کفتار ها و رخمه ها را ببین
        حال از ترس اشک بر چشم ها حلقه زد
        بر نگین چشمها جای اشک خون خیمه زد
        ماجرا چیست !چرا این قصه را باختیم
        میدانی راه شب را ما هموار ساختیم
        آن زمان که بودیم غرق در مستی خویش
        ناآگاه از اطراف نم گرفت ارزش های پیش  
         ماجرا این است که اندیشیدن پایان گرفت
        ما غرق در زر پرستی بودیم سر ما را کلاحی جا گرفت
        افسوس که عشق زدل ها رخت بست و راه دیگر در بر گرفت
        ذهن بیمار ما در خواب بود که خماری او را در بر گرفت
        رخمه ها ساز نوبهاران را نواختن
        ناگهان قه قه کنان بر آسمان ما تاختن 
        حال باید مرگ غنچه ها را دیده حرفی نزد
        داس روزگار بر ساقه های لاله ها را دید و دم نزد
        این چنین شد که تاریکی روزها را در بر گرفت
        آه از دلم ! آه چاره نیست این درد ها را دگر روزگار پس نگرفت
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۵۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۱۳
        سلام . زیبا بود .⚘⚘⚘⚘
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۰۸:۲۵
        سلام جناب عالمی
        احسنت بر این قلم
        دورود بر شما خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شاعر بزرگوارشعرت
        خدایی است
        برای رهایی است
        هرجمله اش طلایی است
        برای درد دل
        دوایی است
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۲۰
        درود فراوان بر جناب عالمی بزرگوار
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0