محصور این شعر

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود
سرشار از احساس
دستمریزاد

جوری که این واژه ها برایت دست تکان بدهند.
دورودها.

( شقایق ) ای شقایق
مراببخش
اگر تو را (اینگونه )
محصور (در) این همه شعر (نمودم)
تو می توانستی رها باشی
رها و آزاد
جوری ، که این واژه ها
برایت دست تکان بدهند
و عاشقانه با شعفی صادقانه
احساست کنند
و شاعرانه در باد برقص آیی
و قامت بلند رعنای تو
قصیده ی هر شعری (گردد)
اما حالا
من از این باد هم که
بوی گیسوانت را نمی آورد ، دلخورم
و از تکرارِ واژه ها(یم) خسته
و از ردّ خاطراتی که حافظه اش
زیر این باران نم کشیده ،
بی زار
انگار چیزی اشتباه است
که تو سر از شعر(های ) من در آوردی

درود بیکران
بسیار زیبا استاد شقایق نگار

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
استادگرامی
شاعرا شعرای تو
مشک ختن مست گلاب
عشوه دارد شعرتو
مستی دهد
چون جام شراب

درود بر شما

درود فراوان بر استاد محرم پور عزیز
قلمتان ماندگار

سلا جناب محرم پور گرامی
بسیار زیبا سروده اید دورود بر شما

سلام و هزاران درود بر جناب محرم پور بزرگوار
بسیار
عالی
بود

درودها جناب استاد صوفی زیباپندار

قلمتان زیباست

من از این باد هم که
بوی گیسوانت را نمی آورد ، دلخورم

مرحبا عالیجناب