پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر محمد جواد مولوی
آخرین اشعار ناب محمد جواد مولوی
|
جیب من خالیست ، اما در دلم ، یک گوشه ای ، جای امیدیست ، که هرگز نکند ترک ، دل بوالهوسم را ، چه وقتی که شده مملوءِ یک خواهش کوچک ، نگاهی ، صدایی، و شاید کمی هم لطف نگاری ، و حتی به زمانی ، که قلبم بتپد بهر دو چشمان خماری زمانی که شوم خالی خالی، ز هر گونه کلامی ، برای صفتُ و مجد تو ای ماه تر از هر گل و از ماه و ز ماهی ، به جز این دو سه خط در کف ما نیست توانی ، صدایت بنشیند به دلم بیشتر از نغمه ی دیوان و صراحی به چشمان تو هر گز نرسد چشم غزالی ، خورد غبطه به لب های تو هر دانه اناری . همیشه و همیشه و همیشه ، دلم قرص وَ محکم ، دلم گرم ، دل آرامِ دلارام ، دلم سرخوش یک لذت شیرین دلم همره یک یار ز دیرین ، دلم سقف محالش شده زیرین ، دلم شور و نشاطش شده سنگین ، دلم همقدم دوست به الوند و ورامین . شود کور ، هرآنکس نتوان دید ، که شادم ، و میرقصم و آزاد و رها از تنش و فکر و خیالم ، که دارم به دلم ، هرچه که باشم ، به هرجایی و هر حال که باشم ، امیدی . ڪہ گوید به من ای دوست مخور غم، که داری تو مرا هرچه که باشی ،
امیدیست ، به وصل تو ام ای یار ، کند سرخوشم از وصل تو دلدار ، و هرگز نگذارد که شود این دل من غرق به غمزار
دیوان و صراحی : دو نوع ساز زهی
این سومین بحر طویل من هست
اولین بار که با این سبک آشنا شدم شرح حدیث شرف کساء بود از صامت بروجردی و خیلی خیلی خوشم اومد...
در صورت امکان لطف کنین و هر اشکالی به نظرتون میرسه رو بهم بگین
چون اولین قدم برای اینکه بتونم پیشرفت کنم شناختن ضعف های نوشته هام هستش
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود