بار دگر غلغله شد در زمین...
شد ز عزای فاطمه دل حزین
مرغ دلم زمزمه زد پرکشید...
جام غم فاطمه را سر کشید
فاطمه ای نور دل مصطفی...
همسر و همتای غم مرتضی
کوچه چرا خلوت و مسکون شده؟
قلب حسن نگر چه دلخون شده
وای حسین را بنگر زین عزا...
شد ز غم فاطمه گلگون قبا
زینب غمدیده ی زار و حزین...
شد ز غم مادر گلها غمین
یاس کبود مصطفی پشت در...
مانده کنون مرضیه بی بال و پر
از کرم تو حسنت شد کریم...
راس سر نی ز کرم شد کلیم
زینب محزون ثمر باغ توست...
حال ببین غمزده ی داغ توست
بار دگر یاد عزای تو شد...
یاد عزای کربلای تو شد
وای حسین تو شده بی کفن...
اهل و عیالش همه در یک رسن
فاطمه بنگر به لب خنجرش...
شمر بریده ز قفا حنجرش
وای که عباس جوان بی علم...
دست برادر ز جفا شد قلم
وای که لشکر ز مخالف رسید...
باد مخالف به حرم در رسید
وای که خون شد جگر آسمان...
آبله پا سوی حرم کودکان
آه که از جور و ستم در زمین...
مادر گلهای علی شد غمین
در به در کوچه ی زهرا شدم...
گریه کن ماتم مولا شدم
وای که پهلوی بتول از جفا...
خم شده از حمله ی قوم دغا
غسل و کفن نیمه ی شب بهر چیست؟
گریه ی پنهانی چشمان کیست؟
بهر شفاعت ز تو داغم به دل...
ماه علی نهان چرا زیر گل
دیده ی من شد ز غمت بی توان...
سیل سرشک از غم هجرت روان
...
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده یا فاطمه الزهرا(س)
بسیار زیبا
قلمتان سبز وماندگار