سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        مجموعه هاشور در هاشور 9

        شعری از

        سعید فلاحی

        از دفتر گنجشک‌های شهر هم عاشقانه نگاهت می‌کنند نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۴۱ شماره ثبت ۹۵۶۵۶
          بازدید : ۱۵۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        - بدبختی:
         
        پیرهن ام را تن صندلی می کنم
        می نشینم روبه‌رویش...
        می پرسم:
        --خوشبخت هستی؟
        ...
        آه؛
        او هم می‌داند،
         بی تو خوشبختی
        برای من
        مفهومی گنگ دارد!              

        ___________________
         
        - بی‌قراری:
         
        قایم باشک بازی‌هایمان،
                      --یادت هست؟!
        بار آخر من تا ۵۰ شمردم وُ،
        تو دستِ پدرت را گرفتی، 
         وَ رفتی!
        دیگر نیامدی...
        ...
        اما من هر روز
        همان کوچه را چشم می‌گذارم.
        آه!
        هر جای این دنیا پنهان شده‌ای
        وقتش رسیده،
                   بیرون بیایی!
         
        ___________________
         
        - رسالت عشق:
         
        سالها اجدادمان 
        رو در روی هم جنگیدند!
        اما حالا من و تو
        روبروی هم نشسته ایم وُ
                  --قهوه می نوشیم!
        این است رسالت عشق.
         
        ___________________
         
        - وعده‌ی دیدار:
         
         به کوه طور، دوخته‌ام
        چَشم‌های بی‌رمقم را
        ای خداوندگار غایب، و حاضر!
        موسی شده‌ام وُ،
        پیله کرده‌ام؛ 
        به اریکه‌ی بلندت...
                                    ♡
        --کی اجابت می‌کنی؛
        وعده‌ی دیدار را؟
          
        ___________________
         
        - طلوع:
         
        آه!
        ساعتِ مصلوب بر دیوار،
        دقایق‌اش دق کرده‌است...
        بیاوُ زمان را جلو ببر،
        خورشیدت را بتابان!
        ...
         حوضِ قندیل بسته،  
        و تنِ زمهریرِ شمعدانی‌ی پنجره؛
        --وَ من
        طلوعِ آفتابت را منتظریم!
                         

        #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
        #هاشور_در_هاشور
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر احساس بود ند
        دستمریزاد خندانک
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۰۱
        سلام جناب فلاهی
        زیبامی سرایید
        دورود بر شما
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
        شاعر فرهیخته
        بسیار بامعنا.
        شورانگیز
        وزیباسرودی بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۱۸
        درود فراوان بر جناب فلاحی
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ ۰۳:۵۰
        درودا جناب فلاحی گرامی
        اشعار بسیار زیبایی بود
        دست‌مریزاد
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0