سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      روزگار نسناس

      شعری از

      محمد جواد عطاالهی

      از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۴۹ شماره ثبت ۹۴۹۴۱
        بازدید : ۶۳۳   |    نظرات : ۵۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد جواد عطاالهی
      آخرین اشعار ناب محمد جواد عطاالهی

      بغض هایی که در گلو شد سیب
      سیب خون آلوده ی ورم کرده
      سیب سرخی شبیه سیب بهشت
      که جهنم به بار آورده

      توی گوش دقیقه ها میزد
      گرگ با انتهای قدرت خود
      گوسفندان پاره پاره شده
      گرچه حالا که پارگی شده مد...

      پدرم در کمال امنیت
      دیشب از شش جهت در آمده است
      هرچه از قبل لال تر شده ام
      مشت های گره تر آمده است

      خواستم جیغ درد را بکشم
      خفه گی از شقیقه ام جا شد
      رفته بودم پیاده گز بکنم
      باز هم یک قطار پیدا شد

      زنده ام من هنوز زیر قطار
      مثل ریلی که خودکشی کرده
      میزنم در مسیل بیراهه
      مثل سیلی که خودکشی کرده

      از دلم مغز پسته می چینم
      تا که یلدا خیال بد نکند
      مرغ یا تخم مرغ؟ کدامش ؟ هیس ..
      بچه باید سوال بد نکند

      بچه ی کوچه های بی بادم
      نفس بادبادکم کم آورده
      پدر هرکسی ببین بابا
      با خودش فوت محکم آورده

      بدوم؟!... کاش میبرید نخم
      خسته از این نفس نفس زدنم
      خسته از حجم اتفاقاتم
      خسته ام از تراکم بدنم

      من تمام مزخرفاتم را
      به لب آفتاب مالیدم
      صد و ده بیت شعر قی کردم
      صد و ده بار سیب را چیدم

      ای غم‌تیره از تمام دلم
      من تو را بیشتر پسندیدم
      من تو را بیشتر بغل کردم
      من تورا بیشتر نخوابیدم

      کاش این شهر را نمی دیدیم
      کاش در پشت کوه میماندیم
      کاش میشد که در ولایتمان
      تا قیامت سرود میخواندیم

      خسته ام از غروب برج زده
      دود سیگار های اندیشه
      آدمک خوک های مسخ شده
      نیم کرم ساقه های بی ریشه

      باز هم از مسیر آزادی
      مردم خسته را پس آوردند
      حال ما را به مرگ می دیدند
      مرغ بردند و کرکس آوردند

      ای شب تیره اندکی آرام
      به دل آب ، بیگدار نزن
      خانه شیر را خراب نکن
      پر سیمرغ را به دار نزن

      زودتر بایدش که جمع کنم
      این بساط مزخرفاتم را
      عیب این روزگار نسناس است
      برده بالا دوباره واتم را 
      ۱۴
      اشتراک گذاری این شعر
      ۴۸ شاعر این شعر را خوانده اند

      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      ،

      طوبی آهنگران

      ،

      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

      ،

      مهرداد عزیزیان بی تخلص

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      مجتبی شهنی

      ،

      محمد جواد عطاالهی

      ،

      ابراهیم هداوند

      ،

      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)

      ،

      آرمان پرناک

      ،

      محمد راد

      ،

      شعله(م جلیلی)

      ،

      فروغ فرشیدفر

      ،

      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

      ،

      محمد قنبرپور(مازیار)

      ،

      اصغر ناظمی

      ،

      سيد هادی حسینی(هادی)

      ،

      عليرضا حكيم

      ،

      منوچهربابایی

      ،

      یدالله عوضپور آصف

      ،

      سید محمدرضا لاهیجی

      ،

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      ،

      سارا رحیمی

      ،

      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

      ،

      سیدحسن خزایی

      ،

      امینی

      ،

      مهدی ملکی الف

      ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

      ،

      شکوفه مهدوی (بهارانه)

      ،

      بهروز ابراهیمیان

      ،

      علی اکبر قورچیان

      ،

      بهروز عسکرزاده

      ،

      زینت جلالی نژاد ( زینا)

      ،

      طاها تحقیقی( یاحسین )

      ،

      سلمان مولایی

      ،

      حدیث بیاتی

      ،

      سیاوش آزاد

      ،

      آرمین پرهیزکار

      ،

      آرزو عباسی ( پاییزه)

      ،

      مهدیس رحمانی

      ،

      هادی محمدی

      ،

      محسن ابراهیمی اصل (غریب)

      ،

      مهدي حسنلو

      ،

      مسعود آزادبخت

      ،

      رضا سعادت نژاد

      ،

      محمد رضا خوشرو

      ،

      نیاز ناطق

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۱۴
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
      ممنون از لطف شما شما جناب استکی
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۳۴
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۰۳
      ممنون از لطف شما خانم حسین زاده
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      سید هادی محمدی
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۲۱
      سلام محمد جواد عزیزم

      عالی هستی مثل همیشه

      باکمی دقت یکی دو مورد ایراد قافیه دیدم

      مثل پسندیدم و نخوابیدم

      اما زیبا بود و عالی لذت بردم

      قلمتان نویسا


      بمانید به مهر و بسرایید

      خندانک خندانک
      مهرداد عزیزیان
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۱۷
      سلام جناب عطاالهی عزیز
      شعرتان را سال ۹۹ خوانده ام ولی هر چه گشتم نظری از خودم در صفحه ندیدم.
      ولی حالا گفتم همین جا بگویم که
      اگر قرار به انتخاب باشد من پختگی را به جسارت ترجیح میدهم.
      ولی گمان میکنم امروز کمی جسورتر بودی و یاد گذشته کردی
      👏👏👏👏🌺🌺
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۴۳
      درود بر شما .
      شعر زیبایی بود جناب عطاالهی .
      .
      موفق باشید .
      خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۴۹
      خندانک
      درودبرشما خندانک
      بسیارعالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ابراهیم هداوند
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۲
      با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین

      سلام و درود بر محمدجواد عطاالهی عزیز و چهارپاره‌اش
      این چهارپاره در پانزده بند و بر وزن \"فَعَلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن\" (بحر خفیف مسدس مخبون) سروده شده است.
      چهارپاره را در بحور و بر اوزان مختلفی می‌سرایند و این بحر که یکی از بحور عروضی پر کاربرد و دارای قابلیت‌های بسیار است، اغلب گزینه‌ی مناسبی برای سرودن مضامین جاری و اتفاقات روزمره‌ی ملموس است. کوتاهی مصاریع و لحن و آهنگ خاصی که این بحر دارد، بویژه هنگام سرودن چهارپاره موجب می‌شود که طعم و لذت چهارپاره را بیشتر حس می‌کنیم. به بیانی دیگر شاید بشود این وزن را بعنوان وزن غالب چهارپاره معرفی کرد.
      و محمدجواد عطاالهی عزیز به خوبی از این بحر و قابلیت‌هایش بهره جسته و به زیبایی در این قالب سروده‌اند.
      اما این چهارپاره‌ی بلند بالا و زیبا در موارد زیر دچار لغزش وزنی شده‌ است؛
      - سیب خون آلوده‌ی ورم کرده
      - مرغ یا تخم مرغ کدامش؟! هیس!
      - نفس بادبادکم کم آورده
      - نیم کرم ساقه‌های بی ریشه
      که البته در یک اثرِ شصت مصراعی این موارد قابل اغماض‌اند و از زیبایی اثر چیزی نمی‌کاهند، خاصه آنکه از قلم شاعری جوان و خوش ذوقی چون محمدجواد عزیز جاری شده باشد.

      حالا به دغدغه‌های شنیدنی و دیدنیِ ذهنِ یک شاعر بیست و یک ساله بپردازیم تا ببینیم که چگونه رقم خورده‌اند.
      با یک نگاه اجمالی از سر تا پای چهارپاره؛ درمی‌یابیم که این اثر دارای ساختاری منسجم و شخصیتی گویا و هدفمند است و نشان دهنده‌ی وسعت دانش و بینش سراینده. و این یک امتیاز مثبت و یک مجوز است تا یک نگارنده چون بنده با اطمینانِ خاطر و با دست و بال بازتر به شرح مطلب بپردازد.
      تشویشِ شاعر و پریشان سرایی در همه‌ی بندها مشهود است که به زعم نگارنده عامل اصلی و ریشه‌ی این پریشانی را می‌توان در واکاویِ بند نخست جُست.
      (سیب. سرخ. جهنم. بهشت) مراعات نظیر
      (که جهنم به بار آورده) ایهام در \"به بار آوردن\"
      )هم جهنم درست کرده و هم جهنم آن را درست کرده)
      و تلمیح به داستان هبوط آدم
      بیان می‌کند که ریشه‌ی مشکلات و معضلات امروزی را در آدم بودنمان باید پیدا کنیم. به عبارتی دیگر \"خود\" در مقام \"آدم\" عامل اصلیِ همه‌ی این نامرادی‌ها هستیم.

      توی گوش دقیقه ها میزد
      گرگ با انتهای قدرت خود
      گوسفندان پاره پاره شده
      گرچه حالا که پارگی شده مد...
      در بند دوم \"زمان\" عنصر و عاملی است که زمام قدرت می‌دهد و می‌ستاند. و هرگاه صحبت از \"زمان و قدرت\" به میان می‌آید، هر شنونده و مخاطب آگاهی به اقتضاءِ زمان و مکان درمیابد که گرگ کدام است و گوسفندان کدام...!
      در این بند \"گرگ\" تشبیه درخوری برای زمان است که دقیقه‌ها را یکی پس از دیگری میخورد. و بدیهی است که گرگِ زمان همه چیز را در بر می‌گیرد که البته و نهایتا به سر می‌آید و صحبت از \"انتهای قدرت\" شاید بیانگرِ به سر رسیدن زمان است.
      (البته اگر منظور سراینده \"ته مانده‌ی قدرت\" باشد.)

      \"پدرم در کمال امنیت
      دیشب از شش جهت درآمده است
      هرچه از قبل لال تر شده‌ام
      مشت‌های گره تر آمده است\"

      \"خواستم جیغِ درد را بکشم
      خفگی از شقیقه‌ام جا شد
      رفته بودم پیاده گز بکنم
      باز هم یک قطار پیدا شد

      طنز آغشته به درد یا درد آغشته به طنز در پاره‌ی اولِ این بند چنان تحریک به نوشتنت می‌کند که نمی‌توانی بگذری...!
      این بند دارای تصاویرِ فانتزی اما دردآلودی است که \"طنازانه\" و کنایه‌آمیز، \"شعارِ امنیت\" را نشانه می‌روند!
      ضمن آنکه \"خواستم جیغ درد را بکِشَم یا بِکُشَم\" در هر دو حالت خواندنی و تامل برانگیز است.

      زنده ام من هنوز زیر قطار
      مثل ریلی که خودکشی کرده
      میزنم در مسیل بیراهه
      مثل سیلی که خودکشی کرده
      در این بند، آوردنِ \"مسیل\" بجای\"مسیر\" بسیار شاعرانه و ماهرانه صورت گرفته است.
      در حالیکه خودکشیِ سیل به اندازه‌ی خودکشیِ ریل زیبا و قابل هضم نیست.

      \"از دلم مغز پسته می چینم
      تا که یلدا خیال بد نکند
      مرغ یا تخم مرغ؟ کدامش ؟ هیس ..
      بچه باید سوال بد نکند\"
      سراینده از دلش مغز پسته می‌چیند در شب یلدا یا برای شب یلدا...!
      یک تعریف یا یک شرح طنزآلود اقتصادی که یک بعد شعر را نشان می‌دهد و از سویی دیگر می‌توان به بعد عاشقانه‌ی آن نگاه کرد و این بند را به عنوان یک رفتار یا یک عمل عاشقانه تعبیر کرد. سراینده خودداری می‌کند یا توداری میکند تا \"یلدا - معشوقه‌اش\" بویی از ماجرا نبرد.

      \"بچه ی کوچه های بی بادم
      نفس بادبادکم کم آورده
      پدر هرکسی ببین بابا
      با خودش فوتِ محکم آورده

      بدوم؟!... کاش میبرید نخم
      خسته از این نفس نفس زدنم
      خسته از حجم اتفاقاتم
      خسته ام از تراکم بدنم\"
      گویا نمی‌شود گلایه‌های سراینده را ندید گرفت!
      و سناریو به گونه‌ای رقم خورده است که پدرِ قصه، در مقام پدرانه، خیلی نقش ماندگاری ندارد...!
      \"فوتِ محکمِ\" پدرانه؛ اشاره به پدرهایی است که در صحنه‌ی زندگی نقش خوشرنگ و ماندگاری داشته و دارند. پدرهایی که پشتوانه و تکیه‌گاه فرزند خود هستند. پدرهایی که بادبادکِ شوقِ فرزندِ خود را هماره پُر نگه میدارند.
      باری...
      چهارپاره بلند است و پاره‌ها شنیدنی.
      و هر چه جلوتر می‌رویم جذاب‌تر و شنیدنی‌تر می‌شود. بنده هم سعی کردم فشرده و مختصر بنوبسم چرا که شرح زیبایی‌ها و جزئیات این اثر در این مقال و مجال نمی‌گنجد.
      مع‌الوصف به گمانم درازدامنه نوشتم.
      لیک به همین مقدار بسنده می‌کنم و از خوانندگان محترم پوزش می‌طلبم که علارغم درازیِ عرایضم، حق مطلب آنگونه که باید، ادا نشد.



      با احترام خندانک
      ابراهبم هداوند
      ۸/بهمن/۹۹
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۲۹
      سلام و درود بر شما جناب هداوند عزیز
      و ممنون بابت زمانی که برای شعر این شاعر ناپخته گذاشتید
      و سپاس از نقد زیبا و تعاریف شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      راستش بنده همیشه از به اشتراک گذاشتن اشعار و نظراتم طفره میروم و زیاد هم اهل توضیح و تفسیرشان نیستم اما توضیحی میخواهم بدهم در رابطه با بند سوم و چهارم و در کل نقش پدر در این شعر ، نقش پدر در این شعر و رابطه اش با شاعر اصلا آنچه شما برداشت نموده اید نیست و راستش توقع برداشت چنین معنایی نداشتم که خب قطعا تقصیر کم تجربگی من است ، باید تشکر کنم از نگرانی شما اما رابطه بنده با پدرم بسیار خوب و دوستانه و محترمانه است ، اما پس این رابطه در شعر چیست ؟ جواب مختصر آنکه این فرزند در شعر راستش نه فرد خود شاعر بلکه منظور جامعه ماست و پدر نیریز در این شعر پدر این جامعه و ملت یا اگر واضح تر بخواهم بگویم حکومت است که رابطه ملت ایران با حکومت های متفاوت در تاریخ ایران شبیه رابطه پدر و فرزندی بوده است و البته سر نخ های در شعر وجود داشت تا ذهن را به آن طرف سوق دهد که گویا کافی نبوده است و دوست ندارم توضیح بیشتری در این خصوص بدهم .
      اما در رابطه با چهار مصرعی که از وزن خارج است ، راستش واقف به این ایراد بودم و احساس میکنم این خروج ها باعث سکته در شعر نشده است و خورده اذیتی را که برای مخاطب ایجاد میکند دوست میدارم و با عرض پوزش از شما استاد عزیز و اساتید و دوستان دیگر در خیال تغییرشان نیستم
      باز هم از نقد و قلم زیبای شما استاد بزرگوار ممنونم
      با آرزوی سلامت و موفقیت روز افزون شما
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
      سلام و درود مجدد محمدجواد عزیز
      پر واضح است که بنده هرچقدر نگارنده‌ی خبره‌ای باشم که نیستم؛ نمی‌توانم آنقدر دقیق به منظور شاعر پی ببرم.
      در مورد بندهای سوم و چهارم همانطور که آرزو شد، شکر خدا که رابطه‌ی شما و پدرتان دوستانه و محترمانه است و جز این هم انتظار نمی‌رود. و اصلا مراد این نبوده و نیست که خدای ناکرده جسارتی صورت بگیرد. بلکه این ویژگی شعر شماست که در ابعاد مختلفی قابل بررسی است. و این خود به زعم کمین باز از امتیازات مثبت شعر شماست.
      با آرزوی موفقیت🌹
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۰۵
      محمد جواد عزیز
      حق با شماست. و اعتراف میکنم که نقد خوبی ننوشتم. مشخصا در مورد بند سوم و چهارم عرض میکنم که برداشتم نه فقط برداشت دقیقی نبوده بلکه برداشت خوبی هم نبوده. و اگر فرصتی شد حتما اصلاح می‌کنم.
      و قطعا از این پیشآمد خاطرتان رنجور شده، لذا ابتدا از شما و سپس از همه‌ی خوانندگان عزیز پوزش می‌طلبم.
      با احترام.
      🌹

      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۱۸
      شرمنده ام از شما جناب هداوند
      نقد شما بسیار هم خوب و بجا بود
      ببخشید ؛ مشکلی از بی تجربگی من بوده
      و نقد شما باعث شد که توضیحاتی برای دوستان و اساتید بدهم که فکر میکنم لازم بود
      باز هم ببخشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهروز عسکرزاده
      بهروز عسکرزاده
      جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۴۵
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۵۰
      درود محمد عزیز
      با نگاهی به اشعارت می‌شود کاملا اوج‌گیری‌ات را دید. هر بار می‌خوانمت دست و بالت بازتر است و اندیشه‌ات عریان‌تر. آفرین بر شما.
      چارپاره‌ای به این بلندی را یکدست حفظ کردن کار ساده‌ای نیست که شما به خوبی از پسش برآمده‌ای.
      چند مورد عنان وزن از کفت خارج شده که اصلاح‌پذیرند:
      مثلا «سیب خون آلوده ی ورم کرده»>> «خون دل خورده و ورم کرده»
      یا «مرغ یا تخم مرغ؟ کدامش ؟ هیس ..» >> «مرغ یا تخم‌مرغ؟ هیس... نپرس!»
      یا «نفس بادبادکم کم آورده» >> «کشتی‌ام بادبان کم آورده»

      درمجموع سروده‌ات عالی ست، کمی چکش‌کاری می‌خواهد و بس.

      به امید هر چه بیشتر بال و پر گشودنت در آسمان شعر
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۳۵
      بسیار ممنونم از شما جناب عشاهیر
      ممنون از لطف و نقد و حمایتتان و وقتی که برای خواندن این شعر و درج الطافتان صرف نمودید که موجب دلگرمی این شاعر جوان و کم تجربه است
      با آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما استاد عزیز
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۵۴
      شأن استادی زیبنده بزرگان است نه خام‌دستی چون من.
      موفق باشی برادر خوبم خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۳۶
      اختیار دارید شما در چهار پاره استادید جناب عشاهیر
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۰۸
      احسنت بر شما
      که اول راه به خوبی
      پیش آمدی
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۰۹
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۱۲
      دورود بر شما
      بروید شعر همه را بخوانید و
      هرچه به نظر شما آمد بگویید
      طوبی آهنگران
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۱۲
      خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
      ممنون از نظر لطفتان خانم آهنگران
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۲۸
      درود
      بسیار
      زیبا
      بود خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
      ممنون از شما دوست گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۳۵
      سلام محمد جواد
      پسر نازنین و دوست داشتنی
      اگه کسی توی سایت باشه که به‌ حسودیم بشه تویی
      باورم نمی‌شه با این سن کم اینقدر قوی و محکم شعر بگی
      عالی بود
      گفتنی های دلم رو هداوند عزیز گفت چون من سواد نقد ندارم ولی کاملا دوست داشتم جای استاد هداوند باشم و بتونم نقدش کنم تصویر سازی عالی
      وزن بیست
      ترکیبات فوق العاده
      فقط دمت گرم خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۱۵
      ممنون از لطف شما دوست عزیز جناب قنبر پور
      این خطی خطی ها که این حرف ها را ندارد
      خوبی از جانب شما دوستان و اساتید شعر ناب است
      اما باز خوشحالم که شعر بنده را خواندید و دوست داشتید
      سلامت و پاینده باشید برادر
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      یدالله عوضپور    آصف
      چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۴۱
      جناب عطاالهی عزیزدرود برشما
      چهار پاره های نابی سروده اید
      آفرینها برشما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۳۵
      ممنون از لطف شما استاد عزیز
      جناب آصف
      سلامت و پیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۶:۵۹
      سلام
      شاید تیک نقد ها مرا به شعر شما کشاند
      راحت بگویم
      شعر شما رها سروده شد ه و به خیلی خوب استعارات و تشبیه هات رو انجام دادید به تظر من بکر بود و یا من لااقل جای دیگری نشنیده بودم
      افرین
      فقط جاهایی قافیه ها جفت جور نبود . اما واقعن عالی بود چقدر ذهنتان جالب میبیند .افرین
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۲۶
      سلام بر شما
      ممنون از لطف نظرتان جناب شفیعی
      ممنون از وقتی که گذاشتید و خوشحالم
      که این دوست داشتید
      باز هم ممنون از لطفتان
      سلامت و نویسا باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
      ارسال پاسخ
      مهدی ملکی الف
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      درود بر شما
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
      ممنون دوست عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۲۳
      بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
      شعر زیبایت هر لحظه
      درخبر است
      وه چه‌شوری است به دل
      شعر تو ام در نظر است
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
      ممنون از لطفتان جناب انصاری
      و سپاس گذارم از بداهه زیبایتان
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهروز ابراهیمیان
      جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۰۳:۲۹
      سلام ودرود شاعرگرانقدرشعرزیبایی سرودیدقلمتان همواره پرتوان باد خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۵۹
      ممنون از لطف شما جناب ابراهیمیان
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۰۵
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      بهروز عسکرزاده
      جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۴۶
      سلام
      ارجمند است و زیبا؛
      آفرین.
      باشید و بتابید.
      خندانک خندانک
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۵۰
      سلام
      ممنون از نظر شما جناب عسکر زاده
      لطف کردید
      سلامت و پیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۲۱
      سلام و درود بر شما شاعر جوان و شعر زیبایتان، الحق که شعر دلنشینتان در خور لایک بود...قلمتان پابدار
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۱۶
      خیلی متشکرم از شما خانم جلالی نژاد زیبا خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زینت جلالی نژاد  ( زینا)
      شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
      زنده ام‌من هنوز زیر قطار...مثل ریلی که خودکشی کرده...👏👏👏👏👏👏👏👏👏
      محمد جواد عطاالهی
      محمد جواد عطاالهی
      شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۱۶
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۳۲
      درود بر شما مهربان ادیب بزرگوار خندانک خندانک خندانک
      طبع‌تان مانا خندانک
      قلمتون بر مدار عشق عزیز گرانقدر خندانک
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۳۵
      محمد جواد عزیز درود برتو خندانک خندانک
      دروغ نمی گویم
      گاهی بعضی اشعارت به دلم نمی شیند هر چند مطمئنم مشکل از سلیقه ام هست
      اما به جرات می تونم بگم اشعار تو همیشه جز بهترین های سایت هست واین شعرت رو هم خیلی دوست داشتم خندانک خندانک خندانک
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۴۴
      درود بر شما جناب عطاالهی گرامی🌷
      قلمتان مانا خندانک
      دوشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۴۴
      پدرم در کمال امنیت
      دیشب از شش جهت در آمده است
      هرچه از قبل لال تر شده ام
      مشت های گره تر آمده است

      خواستم جیغ درد را بکشم
      خفه گی از شقیقه ام جا شد
      رفته بودم پیاده گز بکنم
      باز هم یک قطار پیدا شد



      درود جناب عطاالهی
      مرحبا
      خیلی زیبا بود
      تقدیمتان⚘
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0