سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    سی لی سیا

    شعری از

    پژمان بدری

    از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۴۰ شماره ثبت ۹۴۱۵۰
      بازدید : ۱۲۰۶   |    نظرات : ۹۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر پژمان بدری


    با من حرف بزن
    نوستالژیست صفحه ی صدایَت
    این رای گرامافون هاست
    مدهوشِ نوای کلامَت
    با بادباکی بازی گوش
    بر مسند آسمان نشستم
    خاله خورشید دعوت شد
    به ایوانِ روزگارم
    در پرتوی مهر
    کوه از دامنه اش
    مزرعه ای گل برداشت و
    به خواستگاری این تصویر رفت
    که رود به آغوش دریا
    رسیده است
    می بینی کنارت
    به ساده دورانِ کودکی
    وقتی از آبی دیبای گیتی
    اندوه نمی چکید
    پرواز کردم
    تا در گهواره ی گذشته
    به آیندگان بگویم
    ((آخرین کتاب آسمانی ناطق تویی))
    که با آیاتِ شعرم سروده می شوی
    کنون روبرویم بنشین
    می خواهم یک دل سیر
    تماشایَت کنم
    میان دشتِ چشمانت
    که رمه ای آهو
    غبطه ی نگاه معصوم ات را می خورند
    به این فکر فرو شدم
    سالیان کاشته در عمرستان ام
    بدون تو ((سی لی سیا))
    ثمری آیا داشت؟؟؟
    با من حرف بزن!!

    سی لی سیا
    پژمان بدری
    ۲۱
    اشتراک گذاری این شعر
    ۵۹ شاعر این شعر را خوانده اند

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    منیژه قشقایی

    ،

    مریم کاسیانی

    ،

    گیتی صالح

    ،

    نگین امیری

    ،

    فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

    ،

    رسول علی محمدی

    ،

    مجید قلیچ خانی

    ،

    سعید صادقی (بیدل)

    ،

    طوبی آهنگران

    ،

    مرضیه داروزهی شه بخش

    ،

    سیدحسن خزایی

    ،

    آرزو عباسی ( پاییزه)

    ،

    ابوالفضل احمدی

    ،

    محمد قنبرپور(مازیار)

    ،

    عارف افشاری (جاوید الف)

    ،

    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

    ،

    آرزو نامداری

    ،

    محمد رضا خوشرو

    ،

    بهروز ابراهیمیان

    ،

    نیلوفر خلعت بری (نیلوفر آبی)

    ،

    محمد امیری

    ،

    پژمان بدری

    ،

    اصغر ناظمی

    ،

    محسن افشار نادری

    ،

    محمد یوسف وند(دمان)

    ،

    آرزو جمشیدی

    ،

    عیسی بابامیر

    ،

    سارا پیروتی (رها)

    ،

    مهرداد مانا

    ،

    یارا حقیقت

    ،

    سودابه حسن پور(کرشمه)

    ،

    درویش حسین ندری

    ،

    اميرحسين علاميان(اعتراض)

    ،

    عیسی کیانی با تخلص عینک

    ،

    بهروز عسکرزاده

    ،

    سید حاج احمدی زاده(ملحق)

    ،

    مریم عرفانیان(مریم عرفان)

    ،

    سحر غزانی

    ،

    ندا صفیاری طاوسلو (بادبادک)

    ،

    مجتبی شهنی

    ،

    علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)

    ،

    سارا رحیمی

    ،

    پرستو پورقربان (آنه)

    ،

    فروغ فرشیدفر

    ،

    محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد

    ،

    آذر مهتدی

    ،

    برین بهار

    ،

    سمیه قیاسی

    ،

    قربانعلی فتحی (تختی)

    ،

    صدیقه شیخ نظامی نایینی شیدا

    ،

    محمد (هوداد)

    ،

    سيد هادی حسینی(هادی)

    ،

    مینا فتحی (آفاق)

    ،

    مدیر ویراستاری

    ،

    علی اکبر قورچیان

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۰۸:۵۸
    درود پژمان عزیز
    بسیار زیبا و عاشقانه بود
    سرشار از احساس
    دستمریزاد
    موفق باشید خندانک خندانک
    منیژه قشقایی
    منیژه قشقایی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۲۳
    استاد استکی گرامی خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۵
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷
    سلام پدر جان سپاسگذارم
    ممنون که میایی و این صفحه رو از مهر پدرانه ات دریغ نمیکنی خندانک
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۲۹
    خندانک
    درودبرشما خندانک
    بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    منیژه قشقایی
    منیژه قشقایی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۲۳
    جمیله بانو جان خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۵
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷
    سلام و درود بر بانوی واژه ها
    خاکیم و خاکسار خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۴
    خندانک مجددا زیبا بود .شعر جناب عالی رو دو تا دو تا میخونیم .دو تا دو تا لذت میبریم. خندانک خندانک اینم دو تا گل.
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۹
    سلام خوشروترین
    ماهم دوتا دوتا خاک پاتیم خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۵۰
    خندانک
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
    تاج سرید برادر .بزرگ وار شاعر میفرماید .دوستت میدارم.سبد سبد. خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۱۴
    خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۹
    سلام ....

    راستش با وجود صورخیال و فانتزیات بی بدیل این شعر ، گمانم این ست خوب چفت و بست نشده و نقاط اتصال جملات هرز است .
    مثلا :
    با من حرف بزن
    نوستالژیست صفحه ی صدایَت
    این رای گرامافون هاست

    خوب " با من حرف بزن" تکلیفش روشن است . اما نوستالژیست صفحه ی صدایش را دقیقا به چی تشبیه کردی ؟؟ " این رای " آیا نام قطعه ایست ؟ منکه جستم و چیزی پیدا نکردم .



    دستم را بگیر
    با بادباکی بازی گوش
    بر مسند آسمان نشستم


    خوب ارتباط معنایی این دو خط را هم متوجه نشدم ، تو که بر مسند آسمان نشستی چرا باید دستت را گرفت ؟ معمولا وقتی این نوع درخواست در شعر مطرح میشود ، باید جمله ی بعدی پازل معنا را تکمیل کند که مثلا دستم را بگیر نیازمندم یا عاشقتم یا دستتو دوست دارم یا .... اما انتظار طبیعی مخاطب در این بند برآورده نمیشود .

    خاله خورشید دعوت شد
    به ایوانِ روزگارم
    در پرتوی مهر
    کوه از دامنه اش
    مزرعه ای گل برداشت و
    به خواستگاری این تصویر رفت
    که رود به آغوش دریا
    رسیده است

    اینجا باز هم تصاویر فانتزی و لطیفند ، در این شکی نیست . اما کوه به خواستگاری چه تصویری رفته ؟ تصویر خاله خورشید در ایوان ؟؟ یا تصویر رود راهی دریا ؟؟
    باز هم یا من گنگ میزنم یا انگار جوینت های ارتباطی این شعر مثل شعرهای پژمان بدری اورجینال نیستند . .


    کنارت به ساده دورانِ کودکی
    وقتی از آبی،،دیبای گیتی ( متوجه آن دو کاما نشدم که چرا بین آبی و دیبا نشسته اند و نگذاشته اند اضافه تشبیه شکل بگیرد ؟ )
    اندوه نمی چکید
    پرواز کردم (( باز هم یا بی خوابی اتوبوس اصفهان گیجم کرده یا درست متوجه نمیشوم که وقتی از آسمان اندوه نچکیده پرواز کردی چرا کارت را ادامه ندادی و بندت را عقیم گذاشتی ؟؟

    روبرویم بنشین
    می خواهم یک دل سیر
    تماشایَت کنم
    میان دشتِ چشمانت
    که رمه ای آهو
    غبطه ی نگاه معصوم ات را می خورند
    به این فکر فرو شدم
    سالیان کاشته در عمرستان ام
    بدون تو (سی لی سیا)
    ثمری آیا داشت؟؟؟


    خوب این پایان بسیار بسیار زیبا بود ، چند لایه بود و تودرتو ولی پیچیده نبود ، همین امر کار را شیرین کرده بود . میان دشت چشمانش با اون مشخصات به این فکر کردی که آیا سالهای بدون او ثمری داشته واقعا ؟؟ جواب منفی ست قطعا و به قرینه ی مفهوم حذف شده که شعریت کار را بالا برده و اینکه این سوال از نوع انکار بود و تاکید ، ضمن اینکه سالیان را به صورت مستتر به درخت تشبیه کردی که در عمرستان میبالد . کسی که در دشت چشمانش آهوان حسرت عصمتش را میچرند ، بی شک چنان زیبایی مقدس و معصومی دارد که پژمان ، نقد تلخ مانا را تاب میاورد بخاطرش و مانا در واپسین بند تسلیم این معصومیت میشود و بر زانوی تغابن میزند که ایکاش شعر از همین بند آغاز میشد و به همین بند فرجام می یافت !!!


    و به قول سلمان و محبوبش پایان سخن اما شادباش های بسیار است برای همریش شدن تو و مجید که دو دختر رب النوع حقیقت و عشق را گرفتید ( السیا و سیلیسیا ) ... و این دامادی جز شما دو تن سزاوار دیگری نداشت و این ردا جز شما دو نفر بر اندام کسی سازگار نمینمود خندانک خندانک


    مانا
    کرمانشاه ۱۹ دیماه ۹۹

    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۳۷
    سلام بر شیخ الشیوخ انصاری مانا

    تلنگرت باعث شد متوجه شم شعرگاهی اوقات بی مشاطه زیباتره برای قسمتهای نانوشته و به قلب شعر اضافه کردم و مشکلات حل شد
    ممنونات که راهنمایی هاتوودریغ نمیکنی
    مسی که هسی خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سحر غزانی
    جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۳۴
    سلام و عرض ادب
    قبل از هر سخنی از اینکه به عنوان کوچک این جمع گزینه نقد رو زدم عذرخواهم
    من همچنان در حال درس پس دادن در محضر جناب بدری و هم چنین دیگر اساتید فرهیخته هستم...
    با اجازه به واکاری شعر میپردازم:

    در یک نگاه کلی شعر " سی لی سیا"  به این صورتِ که
    با جمله ی با من حرف بزن شروع شده و همچنین با این جمله خاتمه پیدا میکنه در واقع شاعر دقیقا مثل بعضی فیلمهای سینمایی که نمای اول و آخر یکیه عمل میکنه یعنی یک چرخش شعری که مخاطب رو به اول شعر بر میگردونه...


    "با من حرف بزن
    نوستالژیست صفحه ی صدایَت
    این رای گرامافون هاست"

    در این قسمت شاعر به نوستالژی اشاره کرده و نوستالژی یعنی احساسی که با فکر کردن به گذشته به ما دست میده و اما بعدش:

    "مدهوشِ نوای کلامَت
    با بادباکی بازی گوش
    بر مسند آسمان نشستم"

    و حالا اینجا دوران کودکی که برای عموم خاطره انگیزه وارد شعر میشه و شاعر اشاره میکنه که اینقدر از صدای معشوقش به وجد میاد که به کودکی سفر میکنه
    و اما قسمت بعد:

    "خاله خورشید دعوت شد
    به ایوانِ روزگارم
    در پرتوی مهر
    کوه از دامنه اش
    مزرعه ای گل برداشت و
    به خواستگاری این تصویر رفت
    که رود به آغوش دریا
    رسیده است"

    سوال اولی که برای مخاطب پیش میاد اینه که "خاله خورشید" چرا باید در شعر آمده باشه؟ آیا شاعر میخواست به سرگرمی معروف قدیمی بچه ها یعنی"خاله بازی" اشاره کنه یا منظور دیگری داره.!؟
    باید بگم اینطور که بنده برداشت کردم
    قصد شاعر  برقراری ارتباط عمودی بود و رسوندن این مفهوم که
    دوران کودکی،بادبادک بازی، خاله بازی که دست مایه حسرتها شدند
    و اما ادامه شعر رو میخونیم:

    "خاله خورشید دعوت شد
    به ایوانِ روزگارم
    در پرتوی مهر
    کوه از دامنه اش
    مزرعه ای گل برداشت و
    به خواستگاری این تصویر رفت
    که رود به آغوش دریا
    رسیده است
    می بینی کنارت
    به ساده دورانِ کودکی
    وقتی از آبی دیبای گیتی
    اندوه نمی چکید"

    خب بنظر من برداشت دیگه ای که میشه از خاله خورشید کرد اینه که یا شعری از سعدی افتادم

    "صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
    تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید"
    که انگار خورشید و گیتی خواهرند

    و این یه تناسبی بود که نمیشد ازش به راحتی عبور کرد و حداقل ذهن منو خیلی درگیر کرد و برام کشفش جالب بود...
    نکته ی دیگه ای که درباره ی این بند از شعر صدق میکنه :

    این جمله که تصاویر  به دنیای ما رنگ جدیدی میدن واقعا بیهوده نیست قرنها  پیش وجود این تصاویر در نقاشی ها و عکس های سیاه و سفید و گنگ خلاصه می شد و با گذر زمان بر کیفیتش اضافه شد
    هنر هم به عنوان یکی از عناصر فکری و روانی انسان از پیرامون این قضیه  خارج نیست و سعی هنر همیشه این بوده که با دنیای انسان ها به جلو حرکت کند به خاطر همین هنرهای تجسمی و تصویری روز به روز دارن گسترش پیدا میکنن و خیلیااا بهش رغبت نشون دادن ...
    تصویر سازی های اولیه در شعر به توصیف کننده ی صحنه ی مورد نظر شاعره که می تونه  در حالت واقعی اتفاق بیافتد یا اینکه فقط جزئیات صحنه ای را بازگویی کند که تک وجهی ست و منظور خاصی پشت تصاویر نیست، به عنوان مثلا اقای بدری توی این قسمت از شعر گفتن که :

    "کوه از دامنه اش
    مزرعه ای گل برداشت و
    به خواستگاری این تصویر رفت
    که رود به آغوش دریا رسیده است

     یعنی کوهی که از دامنش گل برمیداره و به خاستگاری میره
     پس شاعر هرچیزی که از آن تصاویر در ذهن خود پرورش داد را به شعر تبدیل کردو  این آزادی عمل رو هم  داره که تا حدی از اغراق و مبالغه هم استفاده کنه
    در واقع مهارت شاعر  در خلق تصویر مثل لنز دوربین میمونه هرچه قوی تر باشه  مخاطب تصویر با کیفیت تری رو میبینه و حس میکنه
    خب حالا از تصویر سازی فعلا بگذریم تا ادامه ی نکات رو در پایان بندی بسیار قوی ایشون ذکر کنم و الان ادامه ی شعر که ناتمام موند رو خدمتتون عرض میکنم:

    "می بینی کنارت
    به ساده دورانِ کودکی
    وقتی از آبی دیبای گیتی
    اندوه نمی چکید"

    در اینجا شاعر از بیان( آبی دیبای گیتی )  چند نکته را مد نظر داره:
    آبی دیبا استعاره از کره آبی یا آسمانه
    و همینطور خیلی هوشمندانه از کلمه آبی استفاده شد چون اندوه جنسش طوری نیست که بچکد اما حالا کلمه آبی پشتوانه ای شد برای حس آمیزی...

    "تا در گهواره ی گذشته
    به آیندگان بگویم
    ((آخرین کتاب آسمانی ناطق تویی))
    که با آیاتِ شعرم سروده می شوی"

    این قسمت شعر هم تلمیح به حرف زدن حضرت عیسی در گهواره داره که میشه این کودکی رو به بندهای پیشین هم مربوط کرد


    "میان دشتِ چشمانت
    که رمه ای آهو
    غبطه ی نگاه معصوم ات را می خورند
    به این فکر فرو شدم
    سالیان کاشته در عمرستان ام
    بدون تو ((سی لی سیا))
    ثمری آیا داشت؟؟؟
    با من حرف بزن!!"

    اما در اینجا به قدری این تصویر زیباست که اگر نقاش بودم بی شک  میکشیدمش این طرز بیان در واقع از لحاظ هنری دارای ارزش بالاتریه
    و هم چنین دارای زیبایی های بصری و انتزاعی خاص خودشه که می تونه به قدرت تخیل شاعر در پردازش شعر بستگی مطلق داشته باشه
    اشعار سپید به علت آزادی عمل شاعر ، استعداد زیادی برای به کار گیری تصاویر چند وجهی داره( البته این بدان معنا نیست که اشعار کلاسیک فاقد تصویرند) یا اینجوری بگم که شعر سپید با تصاویرش در جهان امروز جایگاهی برای خودش دست و پا کرده  و این رکن از شعر برای این سبک بسیار حیاتیه و این قضیه رو آقای بدری بارها و بارها به من و بقیه گفتن که توی شعر نه دنبال وزن باشید نه قافیه بلکه تصویر مهمترین چیزه ، البته توجه به این نکته که استفاده بیش از حد نیز مثل هر افراطی در مسائل دیگه که تاثیرات منفی خودشو داره بسیار حائز اهمیت است.
    تصویر سازی مجموعه ای از چندین آرایه ی شعری ست که از مهمترین ٱن ها می توان به اغراق، نماد ، استعاره ، ایهام و تشخیص اشاره کرد که هر کدام بحثی مجزا می طلبد و نکته اخر و مهم هم اینه که همیشه  بین تصاویر و سبک شعری ما نوعی هارمونی وجود داشته باشد که در این شعر شاهد این قضیه بودیم🌻🌻🌻
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۵
    سلام بر شیخ السحر فراستی
    اول اینکه بسیار زحمت کشیدی و منت سر من و این واژگان گذاشتی
    و چقدر بجا
    این دو بند آموزه هایت خلق تصویر را توضیح داده است
    اول)
    تصویرسازی مجموعه ای از چندین آرایه ی شعریست که از مهمترین آنها می توان به اغراق....

    دوم)
    خلق تصویر مثل لنز دوربین می مونه هرچه قوی تر باشه مخاطب تصویر با کیفیت تری و میبینه

    البت اینجا به قدر تصور کردن مخاطب هم ربط داره
    بعضی افراد قدرت تخیل ندارن و از شعر ایراد میگیرند
    در نهایت خیلی متشکراتم خندانک
    ارسال پاسخ
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۰۶
    ااااااافرین دوست خوبم خندانک
    منیژه قشقایی
    منیژه قشقایی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۲۳
    خندانک خندانک خندانک
    جناب شفیعی ارجمند
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۰۹
    سلتم شاهرخ ترین چه نعمتی از بودنت در اینجا بالاتر خندانک
    ارسال پاسخ
    منیژه قشقایی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۲۲
    درودجناب بدری بسیارزیباست

    مه آرمیده بر حریر است
    رخساره ی رقص ،آبی خیس
    آسمان سر فراز

    نوراست و روشنایی در عصر آهن
    پناهتان حضرت عشق


    خندانک خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
    آرام جانم خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    منیژه قشقایی
    منیژه قشقایی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۳۵
    جانت آرام نازنینم خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۱
    سلام بانو طبیعت مسلک
    جالب اینجاست یه بند عصر آهن میخواست وارد شعر شه
    دیدم خیلی مضون پروری میشه...
    ممنونات که اشاره ای خوب کردید خندانک
    ارسال پاسخ
    مریم کاسیانی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۳
    خندانک خندانک خندانک
    باهم حرف بزنید خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۲
    سلام حضرت مریم
    این عطش سخن گفتن توالیست برای....
    مخلصات خندانک
    ارسال پاسخ
    رسول علی محمدی
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۱۷
    سلام پژمان جان
    زیبا بود و دلنشین روایت بغض کلمات مانده بر کتیبه شعر
    با من حرف بزن و بگو از غرور گامهایت ، از رقص نگاهت ، از گرمی کلامت ، از رنجهای بی شمارت ، از سکوت معصومانه ات ، از غربت تنهاییت ، از زلالی اشکهایت ولبخند های مانده در نجابت بی انتهایت..

    والمخلصین والمخلصات خندانک خندانک خندانک خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۷
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۲
    سلام بر حضرت رسول
    تو بیای هر بغضی از بین میره
    مخلصات دربست با اسنپ خندانک
    ارسال پاسخ
    سعید صادقی (بینا)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۲۳
    یکی از زیباترین سپیدهایی
    که در طول زندگیم خواندم این سپید بوده است

    به واقع کلام قلم توانایی داری پژمان جان خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۷
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۳
    سلام بر بیدل ترین
    یکی از زیباترین حضورها حضور رنگین کمانیه توئه رفیق خندانک
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
    سام جناب بد ری
    سفید و قشنگ
    دورود بر شما
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۷
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۴
    سلام بر بانو آهنگران سپاس که این سیاهی هارو سفید می بینید خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۵
    درود و عرض ادب خدمت استاد بدری والااندیش و گرانقدر خندانک خندانک خندانک خندانک

    مانا باشید به مهر و مهربانی عزیز خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۶
    سلام بر پاییزه ترین ممنونات که آمدی و اینجارو بهار بخشیدی و سپاس از گلهایی که اینجا کاشتی خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۴۰
    خندانک خندانک
    محمد قنبرپور(مازیار)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۵۰
    سلام پژمان عزیز
    حالا شدی خود پژمان
    زیبا و پر معنا و مثل سابق قوی
    هزارن درود تبریک میگم قلم نیرومندتو
    و واژگان بدیع
    ببخش دیر رسیدم گوشیمو دوشب پیش قاپیدن ظرف سه صدمه ثانیه بیست و دوملیون گیرشون اومد
    تو این مملکت پول در اوردن راحته ما خبر نداربم
    خلاصه دمت گرم بابت شعرت خندانک خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۸
    سلام بر مازیارترین
    این گوشی قاپی هم شده چه معضلی ها
    هی به دوستام میگم اپل نخرین یه یازده دوصفر دست بگیرین برای اینه
    دست من بود هرکدوم و میگرفتم قطعا دستاشونو قطع میکردم

    ممنونات که با مشغله هم لطفتو از این کوچکترین دریغ نمیکنی خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    عارف افشاری  (جاوید الف)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۳۷
    خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۸
    سلام گل برای گل خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    بهروز ابراهیمیان
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۰۵:۴۳
    سلام ودرود شاعرگرانقدرشعرزیبایی سرودیدقلمتان همواره پرتوان باد خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۹
    سلام جناب ابراهیمیان
    ممنونات که خواندید خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۲۶
    این چه حرفی بود تاج سرید بزرگوار یک. دانه اید .جهت نمونه . خندانک خندانک خندانک خندانک . خندانک هفت هشت گل تقدیم شما
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد امیری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۰۸:۱۹
    درود برشما
    بسیار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۲۰
    سلام جناب امیری سپاس از بودنتان خندانک
    ارسال پاسخ
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    محسن افشار نادری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۰۷
    درود بر شما شاعر خندانک خندانک خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۸
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۱۵
    سلام و درود بر شما خندانک
    ارسال پاسخ
    سارا پیروتی (رها)
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۰۷
    سالیان سال دوری است
    و بی حرفی!
    کمی با من حرف بزن
    این همه دوری ثمری داشت؟؟؟
    ای سی لی سیای باطنم...بازگردان به من
    حرف های ناگفته ام را....
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۹
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۱۶
    سلام بر رهاترین
    بی حرفی هم گاهی یک مثنوی حرف است
    مخلصات خندانک
    ارسال پاسخ
    درویش حسین ندری
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
    عرض ادب

    عالی سرودید احسنت

    قلمتان نویسا

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۱۶
    سلام و متشکراتم خندانک
    ارسال پاسخ
    بهروز عسکرزاده
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۴۴
    سلام

    و کلکتان همیشه بی‌گزند.
    خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۷
    سلام جناب عسگر زاده خیلی مخلصیم
    زندکیتان بی گزند خندانک
    ارسال پاسخ
    مریم عرفانیان(مریم عرفان)
    جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹ ۰۲:۰۰
    عالی ...
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۴۷
    سلام بر عرفانی ترین
    عالی وجود شماست
    ارسال پاسخ
    پرستو پورقربان (آنه)
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۰۱
    سلام خندانک

    یاد آنه افتادم !
    با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ...


    دلنشین بود پژمان شعر ناب خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۰
    سلام بر پیر خرابات
    ماییم و هزاران حسرت با یاد خاطرات کودکی جایی که به جای قلبمان نهایت سر زانومان زخم میشد
    مخلصات خندانک
    ارسال پاسخ
    فروغ فرشیدفر
    شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۵۴
    درود بر جناب بدری گرامی🌹
    " کنون روبرویم بنشین
    می خواهم یک دل سیر
    تماشایَت کنم"

    قراربود حرف بزنید، ولی گویا به تماشا رضایت دادید🙂
    البته زیادم‌عجیب نیست .همونطور که سعدی سخن میگه:
    گفه بودم چوبیایی غم دل باتوبگویم
    چه بگویم که غم ازدل برود چون توبیایی...

    سپید بسیار زیبا ودلنشینی خواندم. قلمتون استوار برمدار مهر.
    🌹🌹🌹🌹👌👌👌
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۲
    سلام فروغ ترین
    حقیقتم همین ست حرفها در سینه هست و چون بیاید قد تمام سالهای نبودنش به تماشایش می نشینیم خندانک
    ارسال پاسخ
    محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۳۳
    زیباست تصویرسازی شغرجالبه اما بنظر من کمی آهنگین باشه بهتره
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۳
    سلام بر کی قبادترین
    هرآنچه گفتی چراغ راهنمایست برای آینده ام خاک پای شما خندانک
    ارسال پاسخ
    آذر مهتدی
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۱۱
    درود جناب بدری
    هم شعرتان زیبا بود هم نقد دوستان اطلاعاتمون و بالا برد.
    دستمریزاد 👏👏👏👏👏
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۵
    سلام بر آذرترین
    چاکر پاکرات
    دم شما گرم که به مهر خواندی خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
     برین بهار
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۴۶
    درود جناب شاعر خوش ذوق
    زیبا بود لذت بردم خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۵
    سلام بر بهارترین
    زنده دل و دل زنده باشی خندانک
    ارسال پاسخ
    مجتبی شهنی
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
    💫درود
    بسیار
    عاااااا ااالی
    و زیبااااا💫💫💫💫💫💫💫💫💫
    💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
    💫💫♥️♥️♥️💫💫💫♥️♥️♥️💫💫
    💫♥️♥️♥️♥️♥️💫♥️♥️♥️♥️♥️💫
    💫♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💫
    💫♥️♥️ 💔 💔 💔💔💔♥️♥️♥️💫
    💫💫♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💫💫
    💫💫💫♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💫💫💫
    💫💫💫💫♥️♥️♥️♥️♥️💫💫💫💫
    💫💫💫💫💫♥️♥️♥️💫💫💫💫💫
    💫💫💫💫💫💫♥️💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۶
    سلام و چاکرات مجتبی ترین خندانک
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۰۸:۴۱
    درود برشما استاد پژمان
    عالی بود
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۲۶
    سلام جناب تختی تاج سری و خاک پای شماییم خندانک
    ارسال پاسخ
    مینا فتحی (آفاق)
    شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
    سلام جناب بدری گرامی

    پرواز کردم
    تا در گهواره ی گذشته
    به آیندگان بگویم
    ((آخرین کتاب آسمانی ناطق تویی))


    عاااالی
    دست‌مریزاد
    خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۰۱:۵۸
    سلام بانو آفاق
    شما عزیزید و تاج سر
    سپاس از مهر همیشگی شما خندانک
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۳
    سلام هرچه از شعر
    شما خواندم
    زیبایی بود
    دورود بر شما
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۳۷
    درود . و اما پژمان بدری...
    در این چند سال پژمان را با شعر فیلم میشناختم از جنگ جهانی تا ....اگر خدابا ماست پس کی با اوناست که دارن مارو اینجوری میزنن؟!!!! اما این شاعر سعی میکرد با توجه به ذوقی که از آثار سینمایی میگیرد،و ترکیب با اهداف شعری و دغدغه های خود به نوشتن بپردازد،تا اینکه:

    نکته ی اول:شخصی که درون پژمان شعر میگفت پیدا شد و دیگر نیاز نبود پژمان شعر بگوید

    نکته ی دوم: این شخصیت که به عقیده ی من درون همه ی ما هست بسیار بیشتر از جسم ما زیسته و با سوادتر و پخته تر است،چنانچه همه ی ما گاها چیزی در شعر به صورت الهامی نوشته ایم و بعد ها فهمیدیم چیزی را نوشتیم غنی ،که خود در آن زمان از آن بی اطلاع و نا آگاه بودیم.

    نکته ی سوم: سی لی سیا
    البته من میگویم :سیلیسیا
    این شخص از اصالت سلیس است گاها شیشه و یا سنگ میتواند باشد،در گوهر ها هم سنگی به نام آبسیدین داریم که شیشه ی آتشفشان هم به آن میگویند و از سلیس تشکیل شده است...شخصیت ماورایی یا رویایی درون شعر پژمان از پشت شیشه ی چشم پژمان دنیا را میبیند و شعر میسراید

    نکته ی چهارم: شعر پژمان تفاوتی با دیگر اشعار او داشت که فیلم نبود...در واقع یک رویا بود و همیشه در رویا هیچ چیز طبق قانون پیش نمیرود....شاید از نظر ساختاری خصوصا پیش از ویرایش و اضافه شدن شاه بند هایی که رگ حیاتی شعر بودند ایراداتی میبینیم،و همینطور نخ نامرئی پیوند عمودی را پیدا نمیکنیم،اما باید بدانید که یک رویا میتواند روی ابرها باشد و ناگهان شما را به کوه ببرد و بعد سر از یک رودخانه در بیاورید و بعد دشت و ...اما آنچه پیدا بود در هر مکانی و احتمالا زمانی که شاعر در رویا شعرش سفر کرد داستان عشق و خواستن پابرجا بود و از این گونه اتفاقات در ادبیات کم نیست مثلا کتاب بوف کور البته رویا گونه بودنش مشترک اما پیامشان متفاوت است...پس این شعر را یک رویای مفهوم دار میبینم که
    اول توصیه میکند (بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست..)
     دوم توصیه میکند:
      ( پنج روزی که در این مرحله فرصت داری           خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست)

    و توصیه ی سوم شعر:

    ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید

    می‌توان از تو فقط دور شد و آه کشید

    پرچم صلح برافراشته‌ام بر سر خویش

    نه یکی، بلکه به اندازه موهای سفید

    خب ممنون از حوصله ی شما مخاطبان جناب بدری
    و در نهایت توصیه میکنم قدر وجود عشق رو در زندگیتون بدونید و لحظه ها رو از دست ندید.... خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۵۰
    خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹ ۲۳:۱۸
    سلام مجیدلو
    کاوش گر حقیقت
    ممنونات که آمدی و این کلمات دست و پا شکسته رو زیر سایه ی لطف و رحمتِ سوادت بردی...
    زنده ایم به مهر دوستانی چون شما
    خاک پاتم خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۵۴
    درود پژمان عزیزم...
    بسیار زیبا و دوست داشتنی بود
    روبرویم بنشین خندانک
    دست مریزاد رفیق هنرمندم خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۷
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۱۵
    حضرت مجید
    ارزشمند و ارجمند
    پا به اینجا میذاری
    آب و هوا عوض میشه خندانک
    ارسال پاسخ
    چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۷
    سلام زیباست درود بر شما

    زنده باشید خندانک
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    آرزو عباسی ( پاییزه)
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۰۰:۳۹
    خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۱۵
    سلام بر جمشیدی ترین
    خاکم خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0