شنبه ۱ ارديبهشت
دل نازک شعری از سارا شفیعی
از دفتر شعرناب نوع شعر نثر و انواع آن
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۰۸ شماره ثبت ۹۴۰۰۵
بازدید : ۳۲۰ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب سارا شفیعی
|
دل نازک شدم دکتر... نمیدونم مال چیه...مال این قرصاس یا.... دکتر ابرای تو گلوم خفم میکنن... یه بچه که میبینم سر این چهارراه ها،تو خیابونا چشام پر میشه از اب شور دریاها... نه...صبر کن دکتر گوش بده فقط این نیست... یا میبینم دو نفر دست همو گرفتن و تو این روزا بدون اینده معلوم راه میرن.... یا ببینم که پیرمردی نشسته توایستگاه اتوبوسی که خیلی وقته جمع شده و تو فکره و کسی نیست که بهش بگه این ایستگاه خیلی وقته که جمع شده...کسی دنبالت نمیاد پیرمرد... یا یه وقتایی که میبینم پیرزنی زورش حتی ب کیف دستیش نمیرسه... قبلنام زیاد ابری میشدما دکتر ولی انقد دل نازک نبودم... یه مدتیه که خیلی ناجور شده...توگلومه همیشه.... همین چند دیقه پیش که میومدم پیشت یه مردی اومد تو میوه فروشی بغل مطبت به قیمتا نگاه کرد صورتش ناراحت شد...بهم ریخت بعدشم رفتم.... حتما تو خونه بچه ای داره که انار دوس داره.... انارو ببین دکتر... حق هنه بچه هاست که انار بخورن... حق همه باباهاست که بتونن خرید بکنن... حواست به منه دکتر؟!چرا صورتت رفته توهم میدونی دکتر باباها وقتی دوس دارن یه کاری بکنن ولی نمیتونن خیلی گناه دارن.... دکتر دیروز دیدم کمر خم شده یه مادری رو که سرپرست خونواده اس... دکتر ببین منو... دل نازک شدم...درمونش چیه؟! کلا هوام ابری شده...اطرافیانم میگن مال تغییر فصله که خلقیاتم بهم ریخته... میگن اگه بارون بیادآروم میشم... دکتر این ابرای تو گلوم...این دل نازکیم...این گریه هام مریضیه؟! باید ازمایش بدم؟!نمونه برداری میخواد؟!جراحی چطور؟! اره ...اصلا میشه گلومو جراحی کنی این ابرا رو از تو گلوم دربیاری داره خفم میکنه دکتر جان... میدونم خطر داره ها ولی خطرش ازین حرفایی که تو گلوم مونده کمتره... منم خستم...خیلیم خستم....خستم ازین همه شب و روز از گفتن درست میشه هایی که هیچوقت درست نمیشه.... اصلا دلم میخواد بترسم دکتر... دلم میخواد ابر بشم به کل شهر ببارم... دلم میخواد تموم حرفای تو گلومو به زبون بیارم بلکه تموم شه این همه خفگی تو گلوم.... کاری میشه کرد؟! راستی دکتر تو همین جریان پیوند اعضا و اهدا میشه جفت چشامو بدم؟! به جاش دوتابال بخرم؟! راستی گفتم برات دکتر روبروی در مطبت اگهی خورده "فروش کلیه سالم با گروه خونی O+ جوان ۲۲ ساله" میشه منم بفروشم؟! چشامو،گلومو اصلا همه چیمو بدم فقط به جاش دوتا بال بگیرم؟! اونوقت پر بکشم برم پیش کسی که این ابرارو تو گلوم کاشته؟! بعد پر بکشم برم زیر درخت سیب بشینم...اونم بشینه کنارم موهاشو باز کنه و بریزه رو شونه هاش همون شعرای شاملو رو با صدای ارومش برام بخونه؟! میشه دیگه... نمیشه؟! واسا ببینم دکتر تو چرا دل نازک شدی!؟ داری گریه میکنی؟! فک کنم دل نازکیم مریضی مسریه... چقد دل نازک شدی دکتر...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مطلب زیبا و مبین مشکلات جامعه بود