درود جناب غلامی عزیز،خیلی خوش تشریف آوردین
به نکته ی تخصصی در موسیقی اشاره کردید که بنده به دوستانی که در مسیر ترانه سرایی هستند همیشه گوش زد میکنم،که حداقل در فواصل و مدت نت های همزمان بند نامرئی ریتم اولیه را در نظر بگیرند و به اکتاوها سه تا شش برای باز گذاشتن دست آهنگ ساز روی ترانه مشرف باشند،اما نکته ی جالب در پلی فونی ارتباط زیبای ادبی است که دوران پست مدرن به آن بال پر داده شد در واقع همان مرگ مولف نام دارد
یعنی شخصیت های داستان یا وجه های شعر به گونه ای همزمان پیش بروند که شخصیت راوی شعر یا داستان کمرنگ شود و آنها همزمان نقش همان نت های همزمان پلی فونی را بازی کنند....در این شعر هم سعی شد جدا از بار موسیقایی از شخصیت الثیا و همزمان گریزهای اجتماعی و مشکلات روز به عنوان نت های همزمان با شدت یا عمر بلند و کوتاه استفاده شود و راوی که خود را در پناه دامن معشوق میجست با نخی نامرئی در پشت داستان و در توجه کمتر مانند ملودی مادر اهنگ پیش برود،تشکر از حضور افتخاری شما و این توجه موشکافانه و تخصصی که باعث افتخار این صفحه است،
از تعاریف شما هم بسیار بسیار ممنون هستم و چه چیز بیش از این رضایت جناب عالی لذت رضایت را در من برانگیزد!!
سپاس از همراهی برادرانه ی شما
همیشه زیبا می نویسید و نکته پرداز
و هربار که میخوانم تازه است و ناب
به قول مولوی :
هان سخنِ تازه بگو تاکه جهان تازه شود
براتان آرزوی سلامتی و دعای خوشوقتی های بی پایان دارم
در عزت و سرافرازی های مدام