سه شنبه ۴ ارديبهشت
شنبه شعری از هانیه قبادی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۰۴ شماره ثبت ۹۳۷۱۵
بازدید : ۲۸۸ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب هانیه قبادی
|
شنبه جان؟!
از تو بعید بود... تو که مادرِ مهربانی بودی! تو که بین بچه هایت فرق نمیگذاشتی! پس چه شد؟!
تو که عادت داشتی آخِر اسمِ بچههایت، نام خودت را نشان بگذاری...
یکشنبه
دوشنبه
سهشنبه
چهارشنبه
پنجشنبه
بعد به آخِری که رسید رسومات برداشته شد؟! شد "جمعه"ی خالی؟!
به همین راحتی تردش کردی؟! از تو بعید بود!
امروز آخرِ خیابانِ هفته دیدمش؛ ماشاالله چه قد و بالایی هم داشت... ولی سر و وضعش دلچسب نبود؛ بالاخره بیمادر بزرگ شده بود دیگر...
رفتم به حرف کشیدمش! میدانی بزرگ ترین آرزویش چه بود؟!
اینکه یک بار، فقط یک بار مادرش "شششنبه" جان صدایش بزند...
باور کن پسر خوبیست! هر چه که باشد بچهات است؛ بد نیست از احوالش خبری بگیری!
پس لطفا هر وقت به رگ احساست برخورد برو کمی بغلش بگیر؛ آخرِ خیابانِ هر هفته بساط میکند! گناه دارد... خیر سرت مادری!
✍ #هانیه_قبادی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود