شنبه ۱ ارديبهشت
ماه و پلنگ شعری از مهران امیرمحمدی نسب
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳ شماره ثبت ۹۳۵۷۸
بازدید : ۱۱۱ | نظرات : ۲
|
دفاتر شعر مهران امیرمحمدی نسب
آخرین اشعار ناب مهران امیرمحمدی نسب
|
به شکارچیان فکر میکنم
به زیباییات
که پوست پلنگی بود
سر غزالهای زیادی را جدا کرد
گاهی آنقدر به لمس تنت فکر
میبندم
که ابر نمیداند،
به دریا ریخته است
یا دریا در او...
آنقدر محتاج
که کویر هم احساس تشنگی
میکند.
دست میبرم
به فکر تنت، دریایی از طوفان
به آتشی که نیمی از جنگلی را
سوزانده باشد
دستم
کشتی غرق شدهای با هجده مسافر
دستم
درختی از پنج جهت شعلهور
دستم دیوار
دستم بُن بست
دستم آخرین ایستگاه
دستم قفسی خالی از پرواز
دستم...
دستم...
دستم به پیر شدنم فکر میکند
به نقطهچینهای قبلی این سطر
این که هیچگاه شکارچی زیرکی نخواهم بود!
و تو
به چه اندازه پیر شدنم
دست میکشی
فرو رفتگیهای دستت پُر میشود
و این موج پیشانیام است
که هنوز به زیباییات
میاندیشد.
تو زیبا میمانی
تو،
زیبا،
میمانی
و این ماه است
هر شب از دهان ماهیها
نیمهکاره در آب رها میشود!
#مهران_امیرمحمدی_نسب
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید
موفق باشید