سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    تولد

    شعری از

    مهدی ولی الهی

    از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲ شماره ثبت ۹۳۵۶۹
      بازدید : ۷۳۹   |    نظرات : ۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مهدی ولی الهی

    سال هزار و سیصد و اجبار
    روزی که آغاز جهنم بود
    تنهاسوالم از خدا اینست
    از کارناوال غم همین کم بود؟

    جشن تولد؟ول کن اقاجان
    پیک وشراب و شمع روی کیک
    وقتی شروع قصه بدباشد
    برنقطه پایانیش لبیک

    از زندگی چیزی نمی فهمد
    این مرد در حال فروپاشی
    ای ونگوگ خوابیده در تاریخ
    این گوی و این میدان نقاشی

    وقتی که ساکت می شوم یعنی
    آغاز طوفانی اسفناکم
    اهل تلافی بودم از اول
    وقتی که غمگینم خطرناکم

    ازچشمهای مادرم خواندم
    این کودک سرکش طبیعی نیست
    من زنده ماندم زندگی اما
    باکوهی از ترکش طبیعی نیست

    میلادمن آغاز جنگم بود
    تاقاتل اسپرمها باشم
    پایانم اما خوب خواهد شد
    باید غذای کرمها باشم

    آشویتس قرن بیست ویک هستم
    کاندید مردن با اتانازی
    چک اسلواکی های بعد ازجنگ
    ایرانِ بعد از حمله‌ی تازی

    ای روزگار نفرت انگیزم
    دارم شبیهت می شوم ابلیس
    گیتار ناکوکت چه می داند
    از آخرین تانگوی در پاریس

    حرفی بزن طوطیِ داش آکل
    شاید زبان الکنش باشی
    او پهلوان خویشتن داری ست
    محکم‌بگو باید زنش باشی

    من یک نمایشنامه تلخم
    از شکسپیرهایی که گم بودند
    چیزی میان هملت و مکبث
    غم های من بمب اتم بودند

    گاهی ادای عاشقی دارم
    شاعرجماعت اهل حاشا نیست
    سطری که وصف حال من باشد
    در"آخرین معشوق کافکا"نیست

    آرامش از آسایشم رفته
    افیون بی اندازه می خواهم
    یک غده چرکین و بدخیمم
    شیخ الرییسی تازه می خواهم

    دنیای ما جز حسرت وغم نیست
    هی غصه باید خورد وهی افسوس
    ماروسپیان قرص نان هستیم
    لعنت به این دنیای بی ناموس

    خون قلم در شیشه ها ماسید
    ویکتورهوگو دربینوایان مرد
    باید کنار تخت ژان والژان
    ظلم از عدالت دید وحسرت خورد

    سرمای شعرم استخوان سوزاست
    یلداترین شبهای دیماهم
    بعداز سی وشش سال برف آلود
    دیگر بهاری تازه می خواهم

    آرامگاه باشکوهی نیست
    جغرافیای کوچک قبرم
    باسوسک ها باید صداقت داشت
    من گربه ای درهیبت ببرم

    تسلیم امر کارگردانیم
    ما بردگان مستندسازی
    درنقش هامان غرقمان کردند
    اسپانسران خیمه شب بازی

    گاهی تمام زندگی شعراست
    حتی نفس های سگ ولگرد
    حتی دیالوگ های بوف کور
    صادق هدایت بازهم برگرد

    از ایده آل هایم که می گویم
    هی می خورم برچسب سادیسمی
    پس در اتاقم وضع خواهم کرد
    جمهوری خلق آنارشیسمی

    پیغمبران حرفی مگرگفتند
    از آنچه انسان معاصر دید
    حبل المتین کبریا شعراست
    ازبس به خود این خاک شاعردید

    من باخشونت شاعری کردم
    احساستان عین خیالم نیست
    من آبروی رفته‌ی ایلم
    انگیزه‌ی تنهاییم کم نیست

    شاید زمستان رفت واین شعرم
    مثل زغال روسیاهی شد
    ای خاک عالم بر سرت مهدی
    گفتم که تو آدم نخواهی شد





    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۳
    درود بزرگوار
    نومید و زیبا بود
    گفت آسان گیر بر خود کارها......
    یلدا مبارک خندانک
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۴۸
    سلام و درود استاد ارجمند
    مثل همیشه عالی و ارزش بیان
    آشنابه اصول و پارامترهای شعر به تمام معنا و مکاتب ادبی
    پُست مدرن اندیشمندانه ای خواندم .
    باساختاری پوچ گرا و نااُمید
    و اینکه شکسته نفسیِ بی حدی در واژه واژه اش موج می زد و این نشان از فهم و ادراکِ شاعرِ مهارت کلام
    و نوعی ایثار و از خودمایه نهادن برای رساندن پیغامِ هجومِ سرسختانه و مداومِ معضلات دنیوی از آغازِ آفرینش ِ جهان (فرد و اجتماع) تا اکنونِ شاعر است البته شاعر ناطق کل ِاحوال است نه شخص
    و در واقع منولوگ و تک گویه ای با خدا درقالبِ مناجاتی منحصربه فرد ، بازبانی خاص در رویارویی باخالقِ این بیکرانه هستیِ این چنینی در مواجهه با جمیعِ تلخی هایش که بر شیرینی ها و خوشی هایش همواره در چشمِ مردمِ درگیر بامشکلات ، می چربد.

    مطمینم شاعری چنین متبهّر تحلیل گر و واقف به دانش و نگارش ؛ دلایل و راهکارهای سازنده و درستی هم برای تغیّر زندگیِ شخصی و اجتماعی اش دارد و به مدد ایزد بکار می گیرد .

    تولدتان مبارک
    عمرتان باعزّت
    دلتان درپناه حق شاد خندانک خندانک خندانک خندانک
    حمید غرب
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۶
    سلام بر جناب ولی الهی عزیز
    یکدنیا مطلب در این سروده گنجانده اید که برای هرکدام باید ساعتها اندیشید

    قلمتان اعجاب انگیز است
    دستمریزاد
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    طوبی آهنگران
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۴۳
    دورودبر شما جناب ولی لهی
    زیبا و خواندنی
    محمد باقر انصاری دزفولی
    يکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷
    بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
    شده واژه هایم پر از مهرتان
    گرفتم من الهام از لطفتان
    خندانک خندانک یلدای شما به خیروخوشی خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0