ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک پیک غزل، یک جرعه تک بیتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☆
ای عشق آیا در بساطَت ماه داری؟
مِثلِ سلیمانی سلیمان شاه داری؟
در خانقاه و مسجد و در معبدِ خود
یک عاشق و دیوانهٔ الله داری؟
از اینهمه مرد و زن و وابستگانت
روشن ضمیری عارفی دلخواه داری؟
در کشور و حتّیٰ حوالیِ نگاهت
غیرِ سراب و آدمِ گمراه داری؟
در شعر و دیوانِ هزاران سالهٔ خود
عطارِ نیشابوریِ آگاه داری؟
ققنوس و قاف و آسمان و آسمانی
جمهوریِ خورشیدِ ثارالله داری؟
سربسته میگویم تو با هرکه نشستی
از بردنِ نامِ علی اکراه داری!
ای عشق میدانم نمیفهمی مرا چون
قلبی سیاه و غافل و خودخواه داری!
در مردمِ بی سیرت و باصورتِ خود
ضحّاک و ابن ملجمی همراه داری!
نام تورا باید عوض کرد و مرض خواند
وحشیترین دردی و قربانگاه داری!
تو حزبِ بعثی و غلط بسیار کردی
یا حزبِ بادی و نظر بر کاه داری!
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
☆
پ ن:
عشق: مأخوذ از عَشَقه است و عشقه نباتیست که آن را لبلاب خوانند، چون بر درختی بپیچد طراوت و بار و بر از آن درخت بریٖ و خشک شود
(غیاث اللغات)
☆

☆
موطنم هند و دلِ کرمانیام اهلِ صفا
گاندی و قاسم سلیمانی درونم زندهاند!
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
☆
غزلی ناب و زیبا بود
یاد وخاطره سردار مدافع حرم اهل بیت عصمت و طهارت را زنده کردید
خرم و خوش باشید