جمعه ۳۱ فروردين
رد شاتوت شعری از مهرناز سادات صفوی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۸ شماره ثبت ۹۲۵۴۱
بازدید : ۲۱۸ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر مهرناز سادات صفوی
آخرین اشعار ناب مهرناز سادات صفوی
|
سوالی ته بغض من مثل باروت مانده
چرا بر گلویت کمی رد شاتوت مانده؟
برای که اینگونه دستان تو سیب چیدند
از آن شب بگو...
قصهات خوب مسکوت مانده
تو اهل بهشتی و هر میوهای بود چیدی
به قدری که از باغ و خاکش فقط لوت مانده
تو را بهتر از آنچه هستی گمان کرده بودم
از آن رنگهایت سیاهی فقط روت مانده؟
نمی دانم این قصه تا کی مرا میکشاند
از ابعاد پابندیام جاده مبهوت مانده
اگر خسته از سنگها؛ حرف رفتن زدم باز
بگو باش اگر حسی از جنس یاقوت مانده
بیا هممسیرم بمان بگذر از چشمک شب
به پایان این دلهره قدر یک سوت مانده
اجازه بده نیت آخر من تو باشی...
ببین عکس عشاق بر برگ تاروت مانده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید