سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        کرونا

        شعری از

        ایرج محرم پور(صوفی خموش )

        از دفتر شقایق یک نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۵۵ شماره ثبت ۹۱۹۲۷
          بازدید : ۲۰۳   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ایرج محرم پور(صوفی خموش )

        امان از این تهران 
        این تهرانی که نفس هایش گرفته است 
        لعنت به کرونا 
        که هوای بغض تو را هم نداشت 
        رفتنی رفت 
        حالا تو ماندی و این بغض فرو خورده در گلو 
        دگر نیست 
        لبخندی که روزی ،
        زمین و زمان را به هم می ریخت 
        باید از نو نوشت قصه این شهر را 
         می ترسم 
        روزی بیاید که در ذهنت 
        ازمن ، فقط یک اسم خاک خورده باقی بماند 
        تو رفتنم را باور نکن 
        من خیلی وقت است که جا مانده ام 
        در همان خاطراتی که تو آفریدی 
        با همان عاشقانه ها 
        آن عاشقانه های که ،
        فقط با تو به معراج می روند 
        ای شقایق 
        هوای دلم ، هوای فاصله هاست 
        تو فقط چشمانت را بگشا 
        خورشید را 
        از اسارت پلک هایت برهان 
        تا روزهای خوش ، به روزگارمان بازگردد 
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۵۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد خندانک
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۳۳
        درودها استاد بزرگوارم ...سپاس بی پایان خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۰۰
        درود بیکران بر شما
        دلنوشته ی بسیار زیبایی بود

        قلمتان مانا
        خندانک خندانک خندانک
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
        درودها ...سپاس بی پایان خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی ملکی الف
        پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۰۰
        درود بر شما
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۳۵
        درودها ...سپاس بی پایان خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی فروزنده
        پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۲۰
        درود بر شما
        عالي خندانک خندانک خندانک
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۳۵
        درودها ...سپاس بی پایان خندانک
        ارسال پاسخ
        قانع تهرانی
        پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۰۶
        سلام و درود
        ثبت است در جریده عالم دوام ما
        خندانک خندانک خندانک
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        ایرج محرم پور(صوفی خموش )
        جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۳۶
        درودها ...سپاس بی پایان خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0