سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        گمرکِ دنیایی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۴۲ شماره ثبت ۹۱۶۴۸
          بازدید : ۱۹۳   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        گمرکِ دنیایی
         
        دستار به سر
        نعلین به پا
        با قبا و رویَش یک عبایی
        خواستم بروم به سمت و سوی ،
        اوجِ عقبایی و اعلی عقلای اعلایی
        اشتباه رفتم و رسیدم ،
        به اسفلِ سافلینِ دنیایی و ،
        قعرِ سفلایی
         
        دستان به نشانِ صلح ، برسر
        خواستم برگردم ،
        ولی ریخته شده بود بس آبرویم ،
        با ریزشِ صد ، قبح گناهی
         
        خواستم بروم به سمت وسوی ،
        مِیدانی ز افکارِ بلندِ مولوی
        راه ، به اشتباه رفتم
        رسیدم من به مِیدانِ گمرک
        انباشته شده ز دنیا دنیا ، کالایی
        شانس آوردم که آن شهرِ جدید
        پارک گشته
        ورنه کارم به کجاها می کشید ،
        درمیانِ یکعالمه دنیا ، آنهمه کارِهای، دنیایی
         
        از بین مِیدانی ز کالاهای ناخلف، من خریدم
        یه مشت، به دردنخور اجناسی ، زجنسِ دنیا
        برای گذرانِ عمری ، دنیایی
         
        چون نیازداشت خریدِ آن ، به کلی ثروت
        من چپاول آغاز نمودم
        بهرِ کسبِ باز ، دنیا یی و بازهم ، دنیایی
        پُر نگشت چشمم ، ز دنیا
        همه اش چشمم به دنیا بود و،
        بازهم ، دنیایی
        فراموش کرده بودم ، یادِ هرعقبایی
         
        هچنانکه خون گرفته باشد ،
        جلوی چشمم را
        حریصانه هجوم آوردم
        به دنیایی و بعد از آن ،
        بازهم ، دنیایی
         
        جز دنیا ، ندیدم که ندیدم
        سُر خوردم از باغِ عقبا ،
        سوی قصری ز شقاوت
        حرمخانه ای از گناه
        سوی مَرکبی ز جُرم
        تک تک اش ، همه دنیایی
         
        جز خودم ، ندیدم که ندیدم
        غرقه بودم ، در دنیا دنیا ،
        دنیایی
         
        یک شیخ نحیف
        نه ازآن شیوخ که ،
        مقبره ای ز گوشت و مرغ اند
        ز کنارم می گذشت
        حالش از من بد شد
        گفت : اینهمه کارِ زشت ،
        با آن جامه ؟
        آخرمیبرد جامعه ای را ، به سقوط
        ای آدمِ دونِ دنیایی !
         
        لااقل درآور آن جامه ی ماوراییِ خویش
        بپوش یک جامه ای ،
        با شکل و شمائلی دگر ،
        با بِرَندِ دنیایی
        بعد از آن شیرجه بزن
        به درونِ دریا دریا ،
        استخرهای عریانِ دنیایی
         
        بهمن بیدقی 99/7/18
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۳۸
        درود بزرگوار
        بسیار بجا و زیباست
        آموزندخصوصا برای دنیا پرستان
        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۱
        با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پر از لطف ومهرتان
        زنده باشید و همیشه سلامت
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۱
        خندانک
        سلام
        بسیارزیبابود خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۱۷
        با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پر از لطف ومهرتان
        زنده باشید و همیشه سلامت
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۴۳
        درود فراوان ادیب فاضل وگرانقدر جناب بیدقی دوست ارجمند وبزرگوار 🌷
        بسیار نغز وخواندنی وپر محتوا چون همیشه زیبا بتصویر کشیده اید 🌷
        دستمریزاد 🌷
        ایام بکام 🌷
        پیروز ومستدام 🌷
        در پناه حق 🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۴۹
        باسلام و درود بی پایان به استاد معینی بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از لطف و محبتتان که بی حدست
        سلامت باشید و پایدار
        در پناه خدا
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۵۹
        درود دوست ادیبم
        جناب بیدقی عزیز عالی بود
        چه لباسهایی می پوشی
        چه جاها یی میری ها
        خودمونیم
        فکر کنم دستت جایی بنده
        دمت گرم رفیق دنیا کیلویی چنده :
        جان فدای دوست خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۳۰
        با سلام و عرض ادب بزرگوار
        سپاس
        من فقط و فقط خدارو دارم ، و خدا یعنی : همه چیز
        دنیا بنظر من، رایگانش هم گرانه تا چه برسد به اینکه برایش ریا و بی عدالتی و جور هم انجام شود آنهم در زمانیکه در دنیا هر چندثانیه یکبار ، یکنفر میمیرد .
        بالاخره شعره دیگه ، تووی شعر فرسنگها زیر دریا و تووی فضا، چند سال نوری آنورتر هم میریم ، در هر دو مورد بدون کپسول اکسیژن . حتی روی زمین ، به حالِ تنگیِ نفس ، که ریه ها دیگر آزادانه نفس نمی کشند مثل ابتلا به مریضیِ کرونا
        ارسال پاسخ
        رسول علی محمدی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۱۶
        سلام ودرودها
        زیبا بود و قابل تامل وتفکر
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۱۰
        با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پر از لطف ومهرتان
        زنده باشید و همیشه سلامت
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۰۲
        درود بر شما جناب بیدقی
        بسیار زیبا و پر محتوی بود
        پیروز باشید شاعر گرامی خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۱۲
        با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پر از لطف ومهرتان
        زنده باشید و همیشه سلامت
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۲۵
        مابین طنز و درام خیلی لطیف
        ارتباط برقرار کردید زیبا بود
        شعرتان خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۳۶
        با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پر از لطف ومهرتان
        زنده باشید و همیشه سلامت
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۵۴
        سلام برشما شاعر گرانقدر
        درودخدا برشما
        احسنت چون همیشه زیبا وقشنگ سروده اید
        مرحبا درپناه حق باشید باخانواده آمین
        زنده باد زندگی خندانک خندانک 🌹🌹🌹🌹🌹
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۳۶
        با سلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پر از لطف ومهرتان
        زنده باشید و همیشه سلامت
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0