خدا خدا

خدا خدای هوسهای خو گرفته به پول
نمی رود مگر آنجا که هست جای وصول

به انفجار گلوله ،به میهمانی قلب
به خون شسته به خون،وعده هاشده موکول

به حقه های فریبنده ،رنگهای پرنیرنگ
به آنچه قدرت او نیست ،عجب شده مسئول

خدا خدای همانی که مال مردم خورد
عدالتی که بنامش گرفته راه افول

صدای بغض شکسته شنیده ام ز گلو
دریغ ریشه ،علت بی ریشه ایست از معلول

سکوت پشت سکوتی ،رضایتی ز قضاست 
بمیر پشت دعایی ،که نیست از تو قبول

نشان نبود از آنی که خلق میگویند
نبود صاحب خانه،نداد اذن دخول

کجاست هم نفسی ،گوش دل به ما بدهد
اگر چه لطف نیست ،درین روزگار بد معمول
#میتراکیانی

ای فروغ روی ماه تو نشان زندگی
عطر بوی تو دمیده در میان زندگی
آرزو کردم خدا را، گوهری دارد عطا
ریخت باران گهر، در روحو جان زندگی
خنده ات افسانه دارد با دل شیدای من
بسکه افسونت شدم، در امتحان زندگی
چشم بدیمن حسودان دور باد از دخترم
نشکند آئینه چشمت، حسودان ، زندگی
 می تراود اشک چشمان تو از فرط شوق
کاش از غمهانباشد، اشک چشمان، زندگی
 شیطنت ها می کنی با خنده های با نمک
ای نمکدانم بیا، شیرین بیان زندگی
مستی لبخند، دیدن دارد از ریحانه ام
گفته ات لبخند می آرد به جان زندگی
می کنی هر دم صدایم، مامانی ریحانه ام
ای به قربان صدایت، روح و جان زندگی
در نمازم فکر تو، تا بشکند نیت مرا
قبله ی رو به منت ، روحو روان زندگی
فکر فردای قشنگت می کنم ، ریحانه ام
من فدای چشمهایت، قیمت جان، زندگی
#میتراکیانی