در غم آشیانه پیر شدم
باقی از هستیم همان نامی ست
مُردم از غصه این چه ایامیست
من که از این حیات سیر شدم
گفتم ار چند نیست بال و پرم
نتوانم سوی چمن بپرم
...
نخستین شعرهای نو فارسی را ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی سروده است این شاعر نام آور بیشتر عمر خود را در کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق گذراند و در همانجا چهره در نقاب خاک کشید .
شعر وفای به عهد (نخستین شعر نو در ایران - ۱۲۸۸ خورشیدی)از ابوالقاسم لاهوتی
وفای به عهد
اردوی ستم خسته و عاجز شد و برگشت
برگشت، نه با میل خود، از حملهی احرار
ره باز شد و گندم و آذوقه به خروار
هی وارد تبریز شد از هر در و هر دشت
از خوردن اسب و علف و برگ درختان
فارغ چو شد آن ملت با عزم و اراده
آزاده زنی بر سر یک قبر ستاده
با دیده ای از اشک پر و دامنی از نان
لختی سر پا دوخته بر قبر همی چشم
بی جنبش و بی حرف، چو یک هیکل پولاد
بنهاد پس از دامن خود آن زن آزاد
نان را به سر قبر، چو شیری شد. در خشم:
- در سنگر خود شد چو به خون جسم تو غلتان
تا ظن نبری آنکه وفادار نبودم
فرزند! به جان تو بسی سعی نمودم
روح تو گواهست که بویی نبد از نان
مجروح و گرسنه ز جهان دیده ببستی
من عهد نمودم که اگر نان به کف آرم
اول به سر قبر عزیز تو گذارم
برخیز که نان بخشمت و جان بسپارم
تشویش مکن، فتح نمودیم، پسر جان!
اینک به تو هم مژده آزادی و هم نان
و آن شیر حلالات که بخوردیم ز سینه
مزد تو، که جان دادی و پیمان نشکستی.
بازگشت به وطن / ۱۲۹۴ خورشیدی