اگر برجِ ناقوسِ روزهاي روشن ات
از هجوم توفانِ تاريكي فرو بريزد
و ترانه ي دل انگيزِ وصال
به مرثيه ي غم انگيز جدايي بدل شود
اگر تنهايي ات مانند هتلي متروك و قديمي ست
كه تو هفت آسمان ستاره اي ندارد
و چنگي به دل هيچ مسافري نميزند
(شعر التيام مي بخشد)
اگر موشهاي فاضلاب خياباني
به سيلوي ذهنت نقب زده اند
و گندم هاي تفكرت را ميخورند
اگر الوارِ رفاقت ديرينه ات را
موريانه هاي سود و زيان جويده اند
و شعله ي سركشِ خشم
بر ديوار پرچينِ باغِ آرامش ات زبانه ميكشد
(شعر التيام مي بخشد)
اگر نواگرِ حريرِ مهتابِ جاده هاي دلتنگي
سمفوني روحِ منزوي ات را بنوازد
و خاطرات مانند تصويرِ وداعي ناگهاني
از آلبوم پاره شده بيرون بيايد
اگر پولادِ ترك خورده ي صبرت
ناله ي بيتابي سر ميدهد
و آرزوهاي زيبايي كه به آينده تبعيد كرده اي
مانند شاخه اي ظريف بشكند
(شعر التيام مي بخشد)
اگر شمشيرِ نادانيِ مجانين
بر تارك دانايي ات فرود آمد
و خفاشانِ كورِ كابوس هاي تلخ
خون روياهاي شيرين ات را مكيده اند
اگر بجاي ضمادِ محبت
نفرت در عمق زخمهايت چرك ميدواند
و چهره ي ديوانه درونت
با چهره اي كه در آيينه به آن مينگري
شباهت ندارد
(شعر التيام مي بخشد)
پ ن: آري پناهنده ي سرزمين شعر (ادبيات)شويد
زيرا ابزاري خوب و قوي در مقابل مشكلات است
قطعا تنها راه نجات نيست ولي حتما ثمربخش خواهد بود
در واقع هنر و ادبيات نقش بسيار حياتي و مهم در زندگي بشر دارند
و منظور از پناه بردن به شعر صرفاً خواندن شعر نيست،بلكه شاخه هاي مختلف ادبيات
همين خاصيت را دارند به عنوان مثال (كتاب) و البته شاخه هاي مختلف هنر (موسيقي،سينما،تئاتر،و...)
نيز تسكين دهنده روح آدمي هستند.
موثر و زیبا بود
دستمریزاد
موفق باشید