چهارشنبه ۵ ارديبهشت
مرغ زندان شعری از مریم شجاعی تخلص شهیرا
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۳۵ شماره ثبت ۹۰۱۵۰
بازدید : ۳۱۹ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر مریم شجاعی تخلص شهیرا
آخرین اشعار ناب مریم شجاعی تخلص شهیرا
|
غزل (مرغ زندان)
سالیانی ست که ازخلقت خود بی خبرم
باید از حکمت هستی جهان پی ببرم
مرغ زندانم و ازمرگ مرا باکی نیست
کی شود جامه عادات زمین را بدرم ؟!
گرچه کس در غزل وشعر خریدارم نیست
شهرت و ثروت عالم ، به پشیزی نخرم
چرخ تقدیر و قضا را به خدا می شکنم
اگر از قصد دگر باره کند سر به سرم
از سلاطین علوم خواهش یاری دارم
شاید از حل معما ی زمان سود برم
فکر من گشت پریشان و سرم آشفته
حل این پرسش مبهم ،بکند شانه سرم
مژده آن معرفت حکم خدا بود که گفت
که من ازتو به خودت ،پیش تر وخویشترم
پیکرشعر و غزل را به سخن نظم دهم
واژگان رقص نمایند به بنا ی هنرم
از مریم شجاعی
|