سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 29 فروردين 1403
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
9 شوال 1445
    Wednesday 17 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۲۹ فروردين

      جنگ

      شعری از

      علی مزینانی عسکری

      از دفتر گلبرگ کویر نوع شعر افراغ اندیشه

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱ شماره ثبت ۹۰۰۴۰
        بازدید : ۷۰۴   |    نظرات : ۴۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علی مزینانی عسکری
      آخرین اشعار ناب علی مزینانی عسکری

      سال پنجاه و نه بود
       دریازده سالگی ام
      جنگ
      این نام بد
      که همیشه بوی ستیز و خون می دهد آغاز شد
      در یک سو دشمنی غدار
      و در سویی دیگر مردی بی قرار
      فرقی ندارد در هر دو سو
      چشمانی اشک بار دیده به راه
       و من در سیزده سالگی ام مادر خود را کشتم!
      وقتی برای شوق رفتن به جنگ
      چیزی که نمی شناختم
      او گریه کنان به دنبالم می دوید
      و من برای ثبت نامم درردیف جنگاوران
      و شناور در لجه خون
      سوار بر توسن خیال
      یا در دشتی پهناور
      همچون آهویی سبکبال می دویدم
      و او با های های مادرانه
      اشک می ریخت و التماس که مرو مادر
      من مادرم را کشتم!
      آن لحظه که در گوشه ی پیاده رو
      در کنار دکه ای
      و برروی سنگفرش خیابانی زمین خورد
      اما هنوز سوی چشمانش به دنبالم می گشت
       ایستادم و بی رحمانه او را نگریستم
      فاتحانه لبخندی زدم و گریختم
      من تسلیم نمی شوم
      باید می رفتم
      آن روز و آن سال و سال بعد
      مرد سبزپوش قدّم را نپسندید
      گویی آه مادر مرا گرفته
      شبی از شب ها به پایش بوسه زدم
      گریستم و اجازه خواستم
      این بار خدا صدای او را و مرا هم شنید
      جواز رفتن صادر شد
      و من دوباره او را کشتم!
      وقتی خبر مرگم را برایش آوردند
      از آوردگاهی که کسی زنده بیرون نیامد
      سال شصت و سه بود
      جبهه ای به نام جنوب
      سال شصت و چهار بود
      جایی به اسم اروند
      سال شصت و پنج بود
      در کربلایی به نام شلمچه
      گاهی مجنون، هوری دیوانه
      نام مرا بارها به نام شهید نوشتند
      و مادر شب ها تا صبح اشک می ریخت
      آفتاب نزده پدرم را به دنبال جنازه ام می فرستاد
      و من بی رحمانه هر دوی آن ها را به انتظار کشتم...
      جنگ است جنگ
      باید جنگید تا پیروزی
      اکنون از آن سال ها، سال ها گذشته
      نام دوستانم کم کم از روی دیوارهای شهر محو می شود
      پدر و مادر آن ها نیزچشم انتظار مردند
      من نیز در پیری به کشتگان خود می گریم
      آن گاه که صدای خنده ی نوجوانانم را می شنوم...
      تهران شهریور 1399
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۳۳
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و جالب بود
      البته به ندرت مادری با رفتن فرزندش مخالفت میکرد
      بیشتر مادران بر فرزندشان کفن پوشاندند
      و عده ای بازارنشین بهره اش را بردند
      و چپاول و اختلاس و رانت و غیره را پیشه خود ساختند خندانک
      غلامرضا مهدوی (مهدوی)
      غلامرضا مهدوی (مهدوی)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۰۹
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۲۱
      درود استاد استکی گرامی
      مادر است و هزار مفهوم انتظار، نگران و دلواپسی
      تشکر از مهرورزی شما بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۳
      سلام ارجمند استاد

      گویای حقیقتی تلخ به زبانی شیوا و تاثربرانگیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      هرچه درین باره نوشتم وزارت ارشاد موقع چاپ حذفش کرد سانسورِ حقایق به نفعِ اختلاس گران و خونِ شهیدان چون جام باده نوشان....‌ و لعنت الله علی قوم الظالمین
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۲
      سلام و عرض ادب استاد بانوی گرامی
      متأسفانه همین طور است و قلم سانسور خیلی حق بینانی مثل شما را رنجانده است
      سپاس از لطف و محبت شما بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
      درود فراوان ادیب وارسته جناب مزینانی عسکری بزر گوار 🌷
      بسیار زیبا بتصویر کشیده اید 🌷
      دستمریزاد 🌷
      ایام بکام 🌷
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۳۲
      درود بر شما حناب معینی گرانقدر
      تشکر از بذل محبت شما
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
      باعرض وسلام شاعرعزیز
      جلوه های پرشور در قلمتان هویدا
      درود ، درود ، درود
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۳۲
      سلام و سپاس جناب انصاری عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      حوریه دردانی حقیقی
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۲۹
      شناور در لجه خون
      سوار بر توسن خیال
      خندانک خندانک
      هزاران درودتان استاد خندانک
      زیبا نگاشتید خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۳۳
      سلام و عرض ادب بانوی بزرگوار
      تشکر از عنایت و لطف شما
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      غلامعلی همایونی (شمیم)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۱۶
      سلام و عرض ادب استاد مزینانی عزیز
      درود بر شما که از زاویه‌ایی متفاوت به توضیح شاعرانه‌ی بخشی از تاریخ این مرز و بوم کهن پرداخته‌اید.
      هر کس با هر عقیده و مرام و جناحی که باشد قدردان شهدا و رزمندگان و ایثارگران است.
      زنده باشید
      عزت زیاد
      ⚘⚘⚘
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۳۴
      سلام و سپاس استاد عزیز
      برگ سبزی است تحفه ی درویش
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ولی اله بایبوردی
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۳۲
      سلام و درود
      خاطراتی از دوران جنگ
      دستمریزاد
      خندانک خندانک خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۱۸
      سلام و سپاس جناب بایبوردی گرانقدر
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم آروین
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۵۵
      عرض سلام و ارادت استاد عسکری بزرگوار
      چه زیبا به تصویر کشیدی احساس دلکش لحظه‌های به یادماندنی
      خاطرات نسلی طلایی را
      آنجا که احساس رنگ خون بود و نگاه رنگ عشق
      پاینده باشید و سرافراز در پناه خداوند
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۱۹
      سلام و عرض ادب جناب آروین گرامی
      سپاس از بذل محبت و عنایت شما بزرگوار که به مهر خواندید
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۰۷
      سلام و عرض ادب
      درود ها بر شما بزرگوار
      بسیار زیبا قلم زدید و دست مریزاددد
      پاینده باشید گرانقدر
      🌼🌼🌼
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۲۲
      درود برشما جناب فخرالدینی گرامی
      سپاس از حضور و نظرتان
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۵۸
      خندانک خندانک
      خیلی زیبا بود
      درود جناب شیبانی
      چه دلیران و شیرانی دادیم و افسوس درگیر کفتارهایی شدیم که جنگشان بدتر از صدام ایران را تخریب کرد .
      خیلی زیبا بود واقعا اولین شعر دفاع مقدسی بود که دوستش داشتم
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۲۳
      سلام و عرض ادب و احترام بانوی گرامی
      سپاس از نظر شایسته ی شما بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۰۵
      سلام درود فراوان جناب مزینانی عسگری

      بزرگوار خیلی عالی سرودی خاطرات
      جنگ را اگرچه حالاهم وضع مان
      بهتر ازان زمان نیست ولی خوب سرودی
      بسیار زیبا وعالی موفق باشید خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۲۴
      سلام و سپاس شاعر گرامی جناب فتحی عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رحیم نیکوفر   ( آیمان )
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۳۹
      سلام و عرض ادب خندانک
      درود برشما بزرگوار
      زنده باشید
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۵۵
      سلام و سپاس جناب نیکوفر نیک اندیش
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد علی رضاپور
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۵۰
      سلام و درود و ارادت خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۵۶
      سلام و عرض ادب استاد رضاپور گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      یزدان ماماهانی
      شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۱۷
      آفرین
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۵۶
      درود بزرگوار و سپاس
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      قانع تهرانی
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۲:۴۰
      درود
      شعری واقعی و پر حس و اثر گذار
      زنده باشید
      خندانک خندانک خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۵۷
      درود برشما جناب قانع ارجمند
      سپاس از حضور و نظر شایسته شما
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد خسروی فرد
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
      درود ادیب گران قدر جناب مزینانی
      سرودی غمگین و زیباست
      امید و آرزوی شادمانی
      پاینده باشید
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
      درود برشما خسروی فرد عزیز
      تشکر از لطف و محبت شما بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۶:۳۷

      درود برشما واقعیتی تلخ راقلم زدید عزیز گرامی
      لعنت به جنگ که هیچ سودی برای این کشور ومردم نداشت جز این که خیلی از خانواده هارا داغدار کرد
      لعنت به من که هیچ وقت خودم را نمیبخشم
      وقتی دیدم برگه رضایت نامه بسیج را محمد رضا اورد با امضای جعلی پدر کاش زبانم لال نمیشد به مادر می گفتم
      الان محمد رضا 14ساله من زنده بود
      افسوس افسوس خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۴۲
      سلام و عرض ادب
      مرا ببخش بانوی بزرگوار که دل داغدارت را باری دیگر شکستم... داستان محمدرضای عزیزت را پیش از این خوانده ام چه بگویم شاید تقدیر او هم چنین رقم خورده که در چهارده سالگی باید طعم پرواز و خوب زیستن در آسمان را بچشد ...
      روزی از مادری که سه تن از دوستان من فرزندانش بودند و یکی پس از دیگری در این جنگ نابرابر شهید شدند و هرگز کسی در موقع رفتن عزیزانش هق هق گریه اش را نشنید پرسیدم: حاجیه تو واقعا دلت برای فرزندانت نسوخت؟... نگاه عمیقی به من کرد که عمق جانم را سوزاند گفت: مگر می شود کسی فرزندش کشته شود و دلش نسوزد من دیوانه شدم
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۵۴
      سلام
      واحسنت ودرود
      عالی بود
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۵۷
      درود استاد بزرگوار جناب ناظمی عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      غلامرضا مهدوی (مهدوی)
      چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۴۶
      درود بر شما
      موفق و زیبا سرا باشید
      خندانک
      علی مزینانی عسکری
      علی مزینانی عسکری
      پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۵۸
      سلام و عرض ادب
      تشکر جناب مهدوی گرانقدر
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نانا شه دوست
      سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۰۷
      زیبا و دلنشین نوشتین دلاور
      عمرتون با عزت
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0