امشب به خوابم آمده ایی من هم

امشب به خوابم آمده ایی من هم
دیگر ز خواب باز نخواهم گشت
من تا ابد کنار تو میمانم
بر آن سراب باز نخواهم گشت

حالا شبیه باد سرازیریم
در هر کجا فقط که تو میخواهی
من شیشه میشوم و تو هم باران
تو ماه میشوی و منم ماهی

من شیر میشوم و تو هم آهو
من میشوم شکار و تو هم صیاد
فرقی ندارد حال فقط اینجا
من هستم و تو هرچه که باداباد

حالا فقط اراده عشاق است
هر خواستی برای تو آزاد است
لب باز کن پیامبر من باش
اینجا همان بهشت خداداد‌ است

تو باد شو غرور شو روشن شو
تو آب شو زمان شو تو آهن باش
هر چیز خواستی تو بشو حالا
اصلا بیا ، بیا و خود من باش

ما باز های نقطه فریادیم
آزاد از حیات قناری ها
ما اسب های دامنه کوهیم
بیرون‌از حکومت گاری ها

اینجا بهار نیست زمستان نیست
اینجا پر است از نگذشتن ها
هر لحظه تا ابد پر خوشحالی است
هر دشت در بغل پر سوسن ها

دیگر ابد به معنی آخر نیست
یا که عدم به معنی نابودن
اینجاست انتهای تو را دیدن
اینجاست ابتدای تو را بودن

اینبار در نگاه تو گم میشم
اینبار در کنار تو میمانم
دیگر ز خواب باز نخواهم گشت
اینجا به یادگار تو می مانم

امشب به خوابم آمده ایی
من هم