يکشنبه ۲ دی
عصر تابستان شعری از محمدصدوقی
از دفتر مثلا شعر نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۱ شماره ثبت ۸۹۸۱۶
بازدید : ۳۸۰ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب محمدصدوقی
|
می شود وقت های تنهایی
چشم در راه یک نفر باشی
کز کنی کنج دنج هر روزت
توی رویاش دربدر باشی
درشلوغی عصر تابستان
بنشینی شبیه جن زده ها
گم شوی توی آلبوم عکسش
از خودت نیز بی خبر باشی
زیر بار غمی که سنگین است
خم شوی وتحملش بکنی
روی دیوار مثل یک گنجشک
یله اما شکسته پر باشی
در زمستان، بهار در ذهنت
بشوی یک درخت خشکیده
حال بعد بهار و تابستان
فکر همراهی تبر باشی
مثل یک چلچله که خسته شده
زیر یک شیروانی متروک
دل ببندی به خانه گلی ات
محو زیبایی سفر باشی
#محمدصدوقی
|
|
نقدها و نظرات
|
درودهااااا سپاسگزارم جناب استکی | |
|
درودهااااا بانو سپاسگزارم | |
|
سپاسگزارم | |
|
درودهااااا جناب سلیمانی نگاهتون زیباست | |
|
سپاسگزارم بانو | |
|
درودهاااااا سپاس از لطف تان بانو | |
|
درودهااااا بانو حسینی سپاسگزارم | |
|
درودهاااا جناب انصاری سپاس از لطفتان | |
|
سپاسگزارم جناب عسکر زاده | |
|
درودهاااا سپاس از توجهتون جناب صالحی | |
|
درودهاااا بانو سپاسگزارم | |
|
سپاسگزارم جناب فتحی لطف دارین | |
|
درودهااااا سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید