سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    انتخاب

    شعری از

    عاطفه بابازاده خمیران

    از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵ شماره ثبت ۸۹۸۰۱
      بازدید : ۳۹۷   |    نظرات : ۶

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر عاطفه بابازاده خمیران
    آخرین اشعار ناب عاطفه بابازاده خمیران

    نه چمدانش را می آید 
    نه دلش...
    زنی که میان ماندن و رفتن 
    مردن را انتخاب می کند...
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عیسی نصراللهی ( سپیدار )
    جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۵۳
    شاید به این صورت:

    نه چمدانش می آید
    نه دلش

    را اضافه است
    مگر اینکه منظورتان راه باشد
    نه چمدانش راه می آید
    اینطور درست تره.

    آیا این مُردن اختیاریست؟
    هرچه هست،موقعیتِ بسیار تکان دهنده و دلگیریست که مخاطب سریع تر از راوی،تسلیم میگردد

    یادِ شعری از خودم افتادم:



    زنی
    خیره بر یک قفلِ مسدودِ هزاران ساله از درد
    و غُبارِ غَم
    به یادش آوَرَم آیینه
    و
    سُرخابِ ایامِ جوانی را
    غَمَش را یاد میدارد؟
    غَمِ سَردِ زمستانی
    که در آن صبحِ تیره
    یاسها رفتند
    مَنَم
    اینک
    زنی
    تنها و اَندُهگین
    نشسته خیره بر قفلی هزاران ساله در تقدیر
    زَده بر رویِ خود
    سُرخابِ ایامِ جوانی را

    ____________________

    این شعر شما بیشتر از آنکه شمولیتِ قواعد و پارناسِ سرایشی را بقاپد، یک درد است. دردِ مشترکِ اناث( زنانه گی و احساساتِ جنسِ برتر،اما خفته)
    جنبشهایِ فمنیستی پاسخش را میدانند
    و برایش اصول تراشیده اند. رادیکالِ منهایِ رادیکال.
    همین احساسات و عواطف اند که بیشتر این جنس را در منگنه میخیزانند. آیا همواره باید فقط زن تاوان رفتن و شک و ماندن و نهایتا شوربختانه،مرگ را بدهند؟

    نه چمدانش،راه می آید
    ( یک تشخیص یا جانبخشیِ قابل) همان استعاره یِ مکنیه.

    زایشِ روانشناختیِ اجتماعی و روانکاویِ ماهرانه( اسمش را همین گذاشتم)
    اصلا یک سؤال است. چرا همیشه زنی باشد و چمدانی از خاطرات و رفتنی ناخواسته؟
    چرا مَردِ پنجه بزرگ و در اینجا بی احساس در بیشتر اشعارِ زنان بیوفایند و یأس می زایند؟
    این بار میخواهم مردی را با چمدان بفرستم( قول میدهم خرابکاری نکند)

    مردی آمد
    مردی با چمدان آمد
    خیره بر درگاهِ اندیشه
    کز آن بویِ چراغ
    و
    مرتعِ احساسِ سوسن
    بود


    _________________

    بامهر


    مهرداد مانا
    شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
    سلام
    در پاسخ به جناب نصرالهی عزیز باید بگویم ، ما با اصطلاحی به نام " کلیشه های جنسی " طرف هستیم که برخی صفات را صرفا مردانه و بعض دیگر را زنانه معرفی میکنند . در همین چارچوب قهر کردن و از خانه رفتن هم فعلی زنانه است . و از دیرباز در ترانه های محلی ایرانیان هم مورد توجه بود :

    شوله ی مانگ دیمه و سر کلاوان
    لیل و دلگیری مچو و باوان

    (( شعله ماه را روی تپه ها دیدم : لیلا با قهر خانه پدرش میرود ))


    در عصر حاضر هم دختری یا زنی با چمدان و کنار جاده و ریل اهن ، خوراک پروفایلها و پوسترها و پستال هاست . هرچند که اغلب ما دوست نداریم نعوذ بالله آن زن از خانواده ی خودمان باشد ، بلافاصله داس مان حاضر است .
    اما این موضوع که چرا ناف این رفتن های دلگیر برای زنها بریده شد ، حکایت ستمهای هزاران ساله ایست و تنها سلاحی که دست زن ناگزیر مانده است . که خود مثنوی هزار درد است . ( و داریم که حتا اسما شاعرند و داعیه عاطفه دارند و روی سر دختری که او را نمیخواهد نعره میزند که غلط کردی باید زن من شوی !!!!! )

    اما شعر ..... سکوت میکنم خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۵۰
    کوتاه وزیبا بود
    هزاران
    درود برشما
    خندانک خندانک خندانک
    دانیال شریفی ( دادار تکست )
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۰۴
    خندانک خندانک با احساس خندانک خندانک

    لایک شد شعرتون دوست عزیز👍🌹👸
    سحر غزانی
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۵۵
    درود عاطفه جان خندانک
    زیبا بود
    چمدان واژه هایم را بستم
    دیگر امیدی به نانشان نیست!
    تنها قامت میبندم به راه عاشقانه رفتن.... خندانک
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۱۱
    درود برشما خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0