سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        مجسّم

        شعری از

        ابراهیم حاج محمدی

        از دفتر عاشقانه ها و عارفانه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۰۹ شماره ثبت ۸۸۹۳۴
          بازدید : ۷۵۷   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی

        کسی که تا سایه افکَنَد شب نمی کند غیرِ رم مجسّم
        نگردَدَش ردّ پای ما در مسیر پر پیچ و خم مجسّم
        بلاکشانیم و عیش مستی نجسته ایم از عدم که هرگز
        ظهورِ  پُر زیب و فَرّ هستی نمی شود در عدم مجسّم
        فراخنای جهان پر است از شکوهمندی سرفرازان
        به جلوه ی جلجتای عیسی نمی شود جامِ جَم مجسّم
        غرورِ سرکش به سمتِ باطل کشانَدَت بی لجام توسَن
        چنان که رامیِّ بختَت افتد چون آرزو مغتنم مجسّم
        چه پُر صلابت قدم نهد در مسیر خود عاشقانه آن کس
        که مقصد استش بدون یک ذرّه شبهه در هر قَدَم مجسّم
        رهیدن از ظلمِ مستمرّ را بَرَد رعیّت امید  واهی
        نمی کند پادشاهشان چون زیاده خواهیِ کم مجسّم
        به جُرمِ عریانی از مهابت، بری نمی گردد از مهانت
        کسی که خود را ز بی خیالی نمی کند مُحتَشَم مجسّم
        کجا نوردیده سنگلاخی کسی که لم داده کنج کاخی؟
        نکرده آنی  به پای ما خستگان  نَمی از ورم مجسّم؟
        خیال خامی آشکارت  رهیدن است از جهنم آری
        چه بی تکاپو بهشتت ای خفته دل شود دمبدم مجسّم
        خطور هرگز نمی کند در دلش زلیخا خیالِ عصمت
        نباشدش چون که مثل یوسف شکوه یک جرعه غم مجسّم
        بگیرد از قبر مردگان درس عبرتی رایگانی انسان
        اگر تواند کُند دمی را که هست بی بازدم مجسّم
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۵۹
        درود استاد عزیز
        آموزنده و زیبا بود
        دستمریزاد خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۲۹
        خندانک سلام و درود بر جناب استکی عزیز خندانک ممنونم خندانک غ
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۲۲
        عالی‌ست خندانک

        درودتان خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۳۰
        خندانک درود بر سرکار عالی خندانک زنده باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۵
        بداهه ای تقدیم شمااستاد عزیز
        چه شد در من، نمی دانم
        فقط شعر تو را دیدم
        فقط یک لحظه فهمیدم
        چه شعر خوبی خواندم
        چه شد یارا نمی دانم
        فقط دیدم که دل شادم
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۳۱
        خندانک درودتان خندانک و سپاستان خندانک زنده باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
        خندانک خندانک زیبا و دلچسب خندانک خندانک

        لایک شد شعرتون👍🌹
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۳۱
        خندانک سپاسمندم خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۴۱
        سلام و عرض ادب خدمت استاد حاج محمدی گرامی
        از قلم توانای شما مثل همیشه اثری زیبا خواندم
        بسیار عالی بود. دستتان درد مکناد و برقرار باشید.
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۵۴
        خندانک خندانک خندانک درود و سپاس فراوان شما را خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
        درودو سپاس بزرگوار

        من که نتوانستم درست و ریتمیک . با موسیقی و روان بخوانمش

        اگر ممکن است لطف برفماییید با صدای خودتان بخوانید و

        فایلش را بگذارید تا گوش کنم . از عزیزی که در لباس

        استادی آن ایراد های بنی اسراییلی را می گرفت چنین

        سروده های عیر قابل انتظار است . مگر اینکه ذوقی

        درمیان نباشد و فقط اطلاعات آکادمیکی در مورد شعر

        وجود داشته باشد

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک

        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۴۱
        خندانک خندانک خندانک سلام حضرت دوست جناب جمعی عزیز خندانک خندانک خندانک امیدوارم که حال حضرتتان خوب باشد خندانک
        اولا : از هر کس انتظار برود که در خوانش این سروده مشکل داشته باشد از حضرتتان انتظار نمی رود با آن همه ادعا در زمینه ی شعر و شاعری
        ثانیا: دوست بزرگوارم اگر ایراداتی که در سایت شعر نو بر چند سروده ی حضرتتان گرفتم به قول شما بنی اسرائیلی بود چرا حذف کردید ؟ می گذاشتید بماند تا دیگران قضاوت کنند که بنی اسرائیلی هست یا نیست
        ثالثا دوست عزیز من بر خلاف شما هیچ نقدی را و بلکه هیچ نظری را حذف نمی کنم .
        رابعا اگر در خوانش این اثر مشکل دارید به پیچ اینستگرامی من مراجعه کنید تا شماره ی واتساپ بدهم و از طریق واتساپ
        فایل صوتی هم ارسال کنم
        خامسا به شما توصیه می کنم که بخاطر چند نقدی که در سایت شعر نو بر بعضی آثار شما نوشتم و چون خودتان بخوبی و فطانت دریافتید که نقدها کاملا وارد و پاسخ هایتان ناوارد بود و لاجرم هم نقد ها ی من و هم پاسخ های خودتان را حذف کردید کینه ای به دل نداشته باشید .
        سادسا اگر در خوانش سروده هایی در این وزن مشکل دارید به نظر من سبب این است که با دیوان حضرت بیدل بیگانه اید سری هم از شیراز به دیار هند بزنید و بیدل دهلوی بخوانید
        سابعا: توضیحات جناب هداوند عزیز را بخوانید
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۵۳
        سلام
        شعر را دو سه بار خواندم .. راستش هیبت عجیبی دارد و باید ابتدا ازین دیوار استوار عبور کنی تا بعد متوجه زیباییهای نهفته در آن شوی .
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۴۴
        درودو سپاس بر مانای عزیز
        آیا شما خصوصیات یک شعر خوب از جمله موسیقی، صرف نظر از وزن عروضی، ویا ریتم و روانی و سلاست و حتی یک وزن عروضی منسجم
        با ارکان متحد و یا متناوب الارکان را می بینید. وقتی این خرد با این سن و سالی که در سرودن شعر طی کردم نتوانم راحت یک شعری را بخوانم تکلیف بقیه عزیزان چه می شود . اگر ممکن است نظرتان را بنویسید البته دارم روی تقطیعش هم کار میکنم ببینم مشکل کجاست. از نداشتم وزن است ؟ ویا در چینش و گزینش ها کوتاهی شده است ؟ و یا موارد دیگری مطرح است ؟ اگر ممکن است نظرتان را بفرمایید

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۳
        خندانک سلام و درود بر مانای عزیز خندانک و سپاسمندم حضور ارجمندتان را خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم هداوند
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۰۳
        سلام و درودی دوباره
        با اجازه ی استاد حاج محمدی گرامی
        برای عزیزانی که خواندن آثار استاد برایشان مشکل است
        غزل را با این آهنگ بخوانید؛

        "تَ تَن تَ تَن تَن، تَ تَن تَ تَن تَن، تَ تَن تَ تَن تَن، تَ تَن تَ تَن تَن"

        "کَ سی کِ تا سا، یِ اَف کَ نَد شب، نِ می کُ نَد غِی، رِ رَم مُ جَس سَم"
        "نَ گَر دَ دَش رَد، دِ پا یِ ما دَر، مَ سی رِ پُر پی، چُ خَم مُ جَس سَم"

        بر وزنِ؛
        "مَفاعِلاتُن مَفاعِلاتُن مَفاعِلاتُن مَفاعِلاتُن"
        بحر "کامل مُثمَّنِ مُرَفّلِ موقُوص"

        قطعا برای درک مفهوم و محتوای اثر باید آن را بدرستی بخوانیم.
        برای مثال؛ مفهوم بیت آغازین: "مطلع غزل"
        از زبان عاشقان و عارفان واقعی میگوید.
        کسی یا کسانی که شب را فقط در تاریکی و ظلمت؛ و در وحشت و گریز از آن معنا می کنند، هیچ وقت نمی توانند شبرو باشند و راه پر پیچ و خم عشق و عرفان را و یا حتی رد پایی از رهروان این راه را پیدا کنند.

        امیدوارم ادامه ی این غزل زیبا را درست بخوانید.
        با احترام
        خندانک خندانک خندانک

        یک غزل از "بیدل دهلوی" بر همین وزن؛

        زِهی به شوخی بهارِ نازَت شکسته رنگِ غرورِ امکان
        دو نرگست قبله‌گاهِ مستی دو ابروبت سجده جای مستان

        سخن ز لعل تو گوهر آرا نگه ز چشم تو باده پیما
        صبا ز زلف تو رشته بر پا چمن ز روی تو گل به دامان

        به غمزه سِحری‌، به ناز جادو، به طُره افسون‌، به قد قیامت
        به خط بنفشه‌، به زلف سنبل‌، به چشم نرگس‌، به رخ‌ گلستان

        چمن به عرض بهار نازت در آتش رنگ‌ گلفروشی
        سحر زگل‌ کردن عرقها به عالم آب شَبنَمِستان

        ز رویت آیینه صفحه ی گل، ز گیسویت شانه موج سنبل
        ختن سوادی ز چین‌ کاکل فرنگ نقاش چین دامان

        اگر برد از رم نگاهت سواد این دشت بوی‌گردی
        هجوم‌ کیفیت تحیر به‌ چشم آهو کند چراغان

        به وحشت آباد این بساطم‌ کجاست عشرت‌ کدام راحت
        خیال محزون‌، امید مجنون‌، نگه پریشان‌، نفس پر افشان

        به‌ کشت بیحاصلی‌که خاکش نمی‌توان جز به باد دادن
        هوس چه مقدار کرده خرمن تبسم‌ گندم از لبی نان

        حصول ظرفست اوج عزت‌، نه لاف فضل و نه عرض حکمت
        گرفتم ای مور پر برآری کجاست‌ کیفیت سلیمان

        رگ تخیل سوار گردن‌، نم فسردن متاع دامن
        چو ابر تا کی بلند رفتن‌، عرق‌ کن و این غبار بنشان

        متاب روی وفا ز بیدل مشو ز مجنون خویش غافل
        به دستگاه شهان چه نقصان ز پرسش حال بینوایان
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۳۶
        درودو سپاس بر عزیز بزرگوار و فرهیخته ام

        جناب ابراهیم هداوند

        به هیچ وجه قصد چالش ندارم و عروض را هم می شناسم

        ولی دنبال موسیقی شعر می گردم و روانی خوانش و سلاست شعر

        وگرنه هر نوشته ای را می شود یک فرم و شکل عروضی برایش

        درست کرد مثلا همین شعر را که شما به ارکان پنج هجایی تقطیع کردید

        البته همین بیت اولش را ، من چنین تقطیعش می کنم

        کسی که تا سایه افکَنَد شب نمی کند غیرِ رم مجسّم
        (ک، سی، ک، تا)( سا، ی، اف، ک)( ند، شب)
        ( ن، می، ک، ند)( غی، ر رم، م)( جس، سم)
        مفاعلن فاعلاتُ فاعل

        نگردَدَش ردّ پای ما در مسیر پر پیچ و خم مجسّم
        (ن،گر، د،دش)(رد، د ، پا، ی)( ما،در)
        (م، سی، ر،پر)(پی،چ،خم، م)( جس، سم)
        مفاعلن فاعلاتُ فاعل
        که یک وزن دوری است

        بحث بر سر راحت و سلیس خواندنش است . عزیز بزرگوارم

        وصحبت اصلی این است که وقتی این همه وزن های موجود

        داریم و مثلا حافظ از یک تعداد معین آن سود برده اند .

        چون هم دارای موسیقی خوبی وروانی هستند و هم نشاط انگیزند

        وگرنه سیمین بهبهانی هم 23 وزن جدید بوجود آورده و بر اساس

        آن ها هم غزل و مثنوی سروده اند که هم خواندنشان مشکل است

        و هم ارزش افزوده ای ببار نیاورده اند چون موقعی یک وزن

        جدید دارای ارزش است که اولا رایج گردد و شاعران راغب

        باشند از وزن های موجود روی گردانند و به آنها روی آورند

        دوست داشتم که آن عزیز مستقیما خودم را مورد خطاب

        قرار می دادید و به شکل کنایه ای بحث نمیکردید .

        و در انجا میفرمودید افراد دیگری هم اگرمشکل دارند

        به این شکل بخوانند .
        شما اگر اندکی توجه کنید متوجه می شوید که اکثر غزلهای

        خوب را وقتی می خوانی خود شعر دارای موسیقی زیباتری

        دارد تا موقعی که ارکان تقطیع شده اش را می خوانی،

        در صورتی که در این غزل کار برعکس است
        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک




        ارسال پاسخ
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۰۲
        دوست عزیز جناب جمعی عزیز
        اولا: می شود بفرمائید نام بحر وزنی که با تقطیعتان بدست آورده اید چیست ؟
        ثانیا : می توانید فقط و فقط یک نمونه_ و نه بیشتر _از غزلیات بیدل را که در این وزن سروده و یا هر شاعر دیگری نشان بدهیدکه بیدل یا آن شاعر دیگر وزن را دوری بحساب آورده باشد و وسط مصرع را در حکم پایان مصرع دانسته باشد ؟
        ثالثا : دوست نازنین شیرازی من، وزن این سروده متحد الارکان است و دوری نیست. تمام عروضیین بالاتفاق وزن های متحد الارکان را غیر دوری می دانند
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۵۸
        عرض ادب و احترام دارم جناب جمعی عزیز
        خوشوقتم که با جنابتان هم کلام شدم.
        غرض از درج مطلب پیشین به هیچ وجه کنایه نبود عزیز و ارجمند. اگر سری به پروفایل استاد حاج محمدی بزنید، خواهید دید که کمترین در پست قبلی هم به این موضوع اشاره داشته است و خیلی مایل بود تا بطور مستقیم با شما بزرگوار در این باره مناظره کند اما از جاییکه این صفحه به جناب استاد ارجمند حاج محمدی تعلق دارد؛ تنها در قالب نظر و بطور کلی مطلبی نوشته است تا از نظر مبارک دوستانی چون شما بگذرد.
        و اما در باب تقطیع و سلاست این غزل
        اعتراف میکند که با وجود استاد؛ جرات و جسارت ورود به دریای عروض را نداشته و تنها به رسم مناظره مطلبی می نویسد.
        می شود مثل جنابتان از ریشه ی افاعیل (ف،ع،ل) ارکان متعدد و مختلفی استخراج کرد به شرط آنکه از قواعد و مقررات عدول نکرده و ماحصل تلاشمان در ظرف قواعد عروض بگنجد.
        "مفاعلن فاعلات فاعل" این تقطیع شما بزرگوار است که استخراج شده است.
        اول آنکه تقطیع باید از ارکانی شکل بگیرد تا بتوان وزن حاصل را بعنوان بحری سالم و یا از زحافات آن بحر برشمرد.
        دوم آنکه ارکان باید تعریف شده باشند. گمان نمیکنم در بین ارکان اصلی و یا زحافات رکنی به نام "فاعل" داشته باشیم.
        سوم آنکه اگر دنبال وزنی روان تر و سلیس تر از وزن؛
        "مَفاعِلاتُن مَفاعِلاتُن مَفاعِلاتُن مَفاعِلاتُن"
        بحر "کامل مُثمَّنِ مُرَفّلِ موقُوص" هستید پیدا نمی کنید.
        با احترام مجدد
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۵۳
        سلام و درود بر حضرت دوست《سَمِیّ اینجانب》جناب هداوند عزیز
        و سپاسگزارم نظر لطف شما را و توضیحات مفیدتان را .
        بعید می دانم حضرت دوست فرهیخته ی مفضال جناب جمعی عزیز تصنیف زیبای {{الا که داری ز فیض باری توان و قدرت به جسم و جان
        بیا به امداد ناتوانان به شکر بازوی پر توان
        بگیر دست فتادگان را به حکم وجدان تو مهربان}} با صدای گلریز را نشنیده باشند. این تصنیف زیبا بخوبی آفتابی می کند که وزن 《مفاعلاتن، مفاعلاتن، مفاعلاتن، مفاعلاتن》 از جمله خوش ریتم ترین بحور عروضی است.
        و جدّا از بیانات حضرت ایشان حیرت زده شدم. چون کمین جناب مستطابشان را فرهیخته ای مفضال و فاضلی اهل تحقیق و شاعری توانمند می دانم و همانگونه که خطاب به حضرتشان عرض کردم مشکل داشتن در خوانش این غزل را از هر کس دیگری اگر انتظار داشتم از ایشان انتظار نداشتم. و گمان می کنم که علت مشکل داشتن ایشان در خوانش این سروده موانست ذهن ایشان با اوزان بیشتر رایج و متداول در بین شاعران ایران زمین است . دوست بزرگوارمان جناب جمعی عزیز ظاهرا سیر و سیاحت ادبی شان یشتر اقلیم خوش آب و هوای زادگاهشان شیراز است .و سری به دیار هند و تاج محل نزده اند !!! و با حضرت بیدل دهلوی محشور نبوده اند.
        از این مطایبه که بگذریم باید به حضرت ایشان از یک نظر حق داد . ایرادی که اکثر دوستان من به سروده های اینجانب می گیرند و آن را قابل تامل می دانم و کاری هم از دستم بر نمی آید این است که محتوای سروده های اینجانب بسیار سنگین است و قابل فهم و درک برای همگان نیست . دوستی داشتم که نماینده ی مجلس شورای اسلامی بود خدایش رحمت کناد در سانحه ی رانندگی بدیدار حضرت حق شتافت . علاقه مند به ادبیات بود و تاکید داشت که سروده هایم را برایش از طریق تلگرام یا واتساپ ارسال کنم . هر وقت که توفیقی دست می داد و حضوری همدیگر را زیارت می کردیم اولین جمله ای که بعد از احوال پرسی می گفت این بود که 《 ابراهیم جان چقدر بهت بگم؟ فتیله اش را بکش پایین، جوری بگو که ما بفهمیم》
        این ایرادی است که تقریبا همه ی کسانی که (( البته دستی و تخصصی در ادبیات ندارند )) بر آثار اینجانب از سال ها قبل گرفته و می گیرند. و همانگونه که اشاره کردم کاری از دستم برای رفع این ایراد بر نمی آید. چون در سرودن هیچ کوششی به خرج نمی دهم. همینجوری از طبع من می جوشد و دست خودم نیست. خندانک در عین حال بنده سپاسگزار حضرت دوست جناب جمعی عزیز هستم که سروده ی این حقیر را قابل دانستند و نظر دادند . و سپاسگزار تر خواهم بود اگر بی رحمانه نقد کنند . شما مدت مدیدی در ابن سایت با من آشنایید و می دانید که از هر گونه نقدی با دل و جان استقبال می کنم. حتی بی رحمانه ترین نقد ها را ترجیح می دهم بر بَه بَه و چَه چَه هایی که غالبا نان به قرض یکدیگر دادن است .
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۰۶
        حضرت دوست جناب جمعی عزیز
        شما به قول خودتان عروض را می شناسید و این وزن را دوری می دانید ؟
        شما عروض را می شناسید و با اینگونه تقطیع افاعیلی عروضی این سروده را {{ مفاعلن فاعلاتُ فاعل}} می دانید که نتوانید نام بحر عروضی آن را بفرمائید چیست ؟
        جدّا مایه شگفتی نیست جناب جمعی عزیز از کسی که عروض را می شناسد اینچنین تقطیع و اینچنین تعیین افاعیل خندانک عروضی ؟
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۰
        عرض ادب و احترام خندانک
        دستتان درد مکناد استاد گرامی
        این شاهد و مثال که آورده اید مصداق بارزی است بر سلیسی و روانی و خوش آهنگی این بحر. و حال که "آفتاب آمد دلیل آفتاب" گمان نمیکنم چیزی در سایه مانده باشد.
        پاینده باشید.
        خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۳۷
        درود بر استاد ارجمند و فاخر سرایم
        "سخن شناس نیستم امّا سخن اهلِ دل، لاجرم بر دل می نشیند"
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۱۷
        خندانک خندانک خندانک سلام و درود و سپاس حضرت دوست جناب سلیمانی مقدم ارجمند . زنده باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۱۹
        سلام گرامی

        از خواندن سروده‌تان لذت و بهره بردم؛
        سپاس.
        وزن سروده درست و بی‌نقص است و شاعر در چند جا به زیبایی از ادغام بهره گرفته است...
        زیباست. خندانک
        درونمایۀ سروده نیز شورمند و ارجمند و جامعه‌گرایانه است؛
        درودی دیگر
        و بی‌گزند کلکتان
        خندانک
        ابراهیم حاج محمدی
        ابراهیم حاج محمدی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۲۸
        سلام و درود بر حضرت دوست جناب عسگر زاده ی عزیز و گرامی . نظر لطفرو لطفرنظر حضرتعالی را سپاسگزارم . خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0