اسکی روی یخ
سالنی ست وسیع و دلباز
پیستی بسیط و رویایی و ناز
یک سالنِ پاتیناژ
مدتی ست حضوردرآن جایگاه هنر
دائم وول میخورَد درونِ سرم
مدتی است وقت گذراندن درآن هنرکده
فراغتی داده به دغدغه های درونِ سرم
مدتی ست ورزشِ هنریِ اسکی روی یخ
پایش بازشده به روی دلم
بالای دربِ خوشحالِ ورودی اش
تابلویش را به افتخار،
مدتی ست کرده اند عَلَم
قهرمانانم درآنجا درحالِ بازی اند
نامشان هست : نون و قلم
نون مخففِ نگارست بهرِ قلم
عاشقِ حرکات موزونِ آندو شده ام
باله را می رقصند
عاشق حرکات باله وار و ،
رقص های زیبای آندو شده ام
قلم ، نگارَش را به روی دست
بسوی آسمان می بَرَد
به چرخشِ شاخه گُل اش ،
افتخاری را برای خود میخرد
نگار، دردستانِ قوی و تنِ پُربُنیه ی قلم
سبُک مثال پری ست
قلم به نوسانی ،
پریِ خود گاه درآغوش وگاهی به بالا میبَرَد
حرکاتِ آندو باهم سِت شده است
از وجناتش پیداست که قلم ،
ازاینهمه حرکات ظریف ، چه لذتی میبَرَد
نگار، نگاره ای ست از ناز و،
قلم ، نگاره ای ست ازطلب
حرکات موزون آندو
مرا به ماوراء میبَرَد
تیغه های زیر پایشان ،
رَدنمای خطوطِ عاشقانه هاست
بوسه ها وآغوش ها ونظاره ها
همه اش تفسیرِ زیبای عاشقانه هاست
من دراوج صندلیهای تماشاچی
جای خوبی نشسته ام
جایی که جایگاهِ رفیعِ افکارِعاشقانه هاست
من شعرهایم را
از ردِّ تیغه های زیر پای آندو مینویسم
حرکات تیغهها روی آن کفِ یخی
حروفِ کتاب شعری ست ،
که پُرازعاشقانه هاست
بهمن بیدقی 99/4/25
بسیار زیبا و جالب بود
دستمریزاد