سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      هزار بار نوشتم تب ترانه تویی عشق

      شعری از

      فاطمه کیانی(میترا)

      از دفتر کاهگل خانه نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۱۶ شماره ثبت ۸۷۷۰۸
        بازدید : ۴۳۵   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب فاطمه کیانی(میترا)

      هزار بار نوشتم ،تب ترانه تویی عشق
      هزار مرتبه گفتم ،چراغ خانه تویی عشق
      زجاده های خیالی نبرده راه به جایی
      دلم که نکته فروشد به شور شعر رهایی
      نگفته ام چه اسف بار گذشتم از سر کویت
      اسیرو بندی عشقم به حلقه حلقه ی مویت
      مراد من چه بلند است ،تو دست کوته من بین
      میان شعله ی آتش شکوفه ام به غزل بین
      نشان بودن و رفتن ،بجوی رفتم و ماندم
      برفته ام ز نظرها ولی به خاطره ماندم
      میتراکیانی
      کوچه رازی دارد ، کوچه هرروز به ما مینگرد
      کوچه می ماند وما رهگذریم
      من صدای کوچه را می شنوم  
      باید از کوچه گذشت
      زیر باران چشم  ،پشت کوهی از نور
      آنطرفتر ازخیال ،
      پشت ابریشم خواب ، دلم آبستن درد
      رنگ شیرین محبت درآن ،
      چراغش روشن
      روزنش رو به افق 
       درب کوچکی دارد ،روبه خاطره ها
      منتظر، چشم به راه،می گشاید در را
      چای گرم حرفش ،شیشه ی سرد دلم میشکند
      اشک در چشمه ی چشمم جاری
      می رسد تا لبها ،..
      کوچه باغ من و تنهایی و دوست
       میتوان پیدا کرد
      چنتا حرف نگفته ،دو سه تا خاطره را
      باید اما برگشت
      باز دل جامانده ،کوچه تنها مانده
      میتراکیانی
      از زبان پیرمردی دوش ،می شنیدم ناله ی سردی
      ناله ای را که برمی خواست ،تا زند دستی بر آهنگی
      واپسین دم مهلتی بودش،تا شود با مرگ هم آغوش
      زهرتلخ هر شرابی را ،شهد شیرین سخن می ریخت
      افتخاری بر جوانی بود ،عشق را با زندگی آمیخت
      گونه های سرخ تب دارش ،سوخته ازآفتاب غیرت 
      دشتهای خشکو تشنه را انگار ،بود دستش بارش رحمت
      پینه های دست او خونین ،از بهاری تا بهار سال دیگر بود
      بر جبینش چین تا هر چین ،خاطری در دل نشستن بود
      با نشاط از کرده های خویش ،عهد سرسخت جوانی ،کار
      آخرین دم میرسید آری ،لحظه ی زین خانه بستن بار
      او به زحمت لب گشود از هم،بر اذان صبح آخر بار
      میترا کیانی
      ساده کتاب عشقمو ،یکی یکی ورق زدم
      تو چشم مردم میخونم ،میخوان بگن که من بدم
      دلم میخواست ،باز بخونم ،گریه کنم ،دادبزنم ،
      امید بدم به زندگی به صفحه های دفترم
      اول هر صفحه ی دل نوشته حرفای تورو
      شروع هر خاطره ای ،سلام آغاز تو رو
      حرفی که پا میزاشت  یهو ،تو دشت تشنه ی دلم
      انگار که سر سبزش میکرد ،بازش میکرد راه دلو
      از حرف عاشقی چرا ،دلم نخواست پا بکشه
      با همه آبروی دل انگار میخواست داد بکشه
      ابری شده هوای دل ،دل دیگه سامون نداره ،
      به خاطر سلام تو ،عمریه که بی قراره
      احوال چشممو نپرس ،میخواد که بارون بباره
      برای توجیه نگاش،کاشکی بهونه بیاره
      چطو شده این زمونه ،چشمم هنورز پشیمونه ،
      دل چشمو کرده بهونه ،حرف دیگه نمی دونه
      دستم میخواد دست تورو ،دلم میخواذ حرف تورو
      دل به زمین بند نمیشه ؛کو ردپاهای تورو
      میتراکیانی 
       
      خدا کنه سنگ یکی ،شیشه ی قلبت بشکنه
      خدا کنه نور نگاش ،برق چشاتو بزنه
      یکی بیاد مثل خودت،بره تو عمق قصه هات
      تنهات بزاره ی روزی ،با داغ کل غصه هات
      کاشکی بره ی جایی که ،تو دیگه پیداش نکنی
      پیدا بشه ی جاییکه ،حتی نگاهش نکنی
      تو آخر بیراهه ها تنهای تنهات بزاره
      وقتی نداشتی هیچ کسی ،اشک چشاتو در آره
      ی کسی مهمونت بشه،راز چشاتو بدونه
      راه شکار قلبتو؛از توی چشمات بخونه
      امید زندگیت همه،خورشید چشم اون بشه
      چشمه ی خورشید چشاش،به روی چشمت وانشه
      گلهای قرمز امید،خزون زردی بگیره
      با این همه دست خدا جلو بلا رو بگیره
      میترا کیانی
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۹ ۲۰:۳۹
      درود بانو
      سروده هایتان بسیار زیبا و دلنشین است
      قلمتان ماندگار خندانک
      فاطمه کیانی(میترا)
      فاطمه کیانی(میترا)
      دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۲۸
      شاعروادیب گرامی
      هزاران درود
      پاینده و برقرار باشی
      دستمريزاد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      فاطمه کیانی(میترا)
      فاطمه کیانی(میترا)
      سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۲۱
      درودتان
      ارسال پاسخ
      فریبا غضنفری  (آرام)
      سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۰۸
      درود بانو 🌹🌹🌹
      فاطمه کیانی(میترا)
      فاطمه کیانی(میترا)
      دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      دانیال شریفی ( دادار تکست )
      چهارشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۵۵
      خندانک خندانک مثل همیشه زیبا خندانک خندانک
      فاطمه کیانی(میترا)
      فاطمه کیانی(میترا)
      دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
      پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۹ ۰۴:۱۰
      درود بر شما بزرگوار
      قلمتان مانا و برقرار باشید
      🌷🌷🌷
      فاطمه کیانی(میترا)
      فاطمه کیانی(میترا)
      دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0