سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        بگذریم

        شعری از

        مهدی ولی الهی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۵۳ شماره ثبت ۸۷۵۰۸
          بازدید : ۶۰۴   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی ولی الهی

        دردو دل ها دارم اما شعرهایم قاصرند
        واژه ها گاهی پر از ناگفته های شاعرند
        زخم ها شمشیرشان را گرچه ازرو بسته اند
        گفتنی ها راوی خونابه های ظاهرند

        می توان بایک غزل افساردنیارا کشید
        می شود عمری برای شاه بیتی گریه کرد
        واژه ها راشاعران باخون دل آغشته اند
        این منم تنها زنی درآستان فصل سرد

        امشب ای مهتاب بر دنیای تاریکم نتاب
        چشم هایم خسته اند از التماس قرص خواب
        دردهای کهنه ام شاید که در گردونه اند
        آب اندوهم نمی افتد چرا از آسیاب

        شک وبال همت پاهای لرزان می شود
        هرچه می ترسیدم ازان عاقبت آن می شود
        ردپای دردهایم تا کجا خواهد رسید
        تا کجا پشت غرورم اشک پنهان می شود

        مثل داش اکل که مرجان رابه دشمن می سپرد
        می شود از مرز مردن هم گذشت امانمرد
        زندگی راه خروجش را به رویم بسته بود
        مرگ دندان های اسب پیشکش رامی شمرد

        تو شبیه ساحل امنی نمی دانی هنوز
        قایق پوسیده در اعماق اقیانوس چیست
        ماه ازشرم تو پشت ابر پنهان می شود
        من نمیدانم که حتی معنی فانوس چیست

        حال وروز ما کم ازنیلوفر و مرداب نیست
        سنگ می بارد ،کسی درمبدا پرتاب نیست
        چشم ها راشسته ایم و رخت ها راکنده ایم
        در قدم هامان ولی انگیزه ی سهراب نیست

        یک سر و گردن عقب افتاده است از اتفاق
        کاسه ای که داغیش بالاتراست ازآش داغ
        شهرزاد خسته از درد هزارویکشبم
        دیده ام خود را کلاغ قصه روباه وزاغ

        جنگلی آواره چشمان آهو می شود
        آسمان محو تماشای پرستو می شود
        عشق منطق رابه چالش های خونین می کشد
        رنج افلاطون و تردیدارسطو می شود

        روزگار افشاکن ازپشت نقابت راز را
        پای رقصیدن ندارم من، حزین کن ساز را
        بخت خواب الود مابیدار خواهدشد مگر
        درنیاور کفرماوخواجه شیراز را

        می نویسیم ازشراب اماشبیه ساغریم
        درصف تقسیم آب خوش گلوی اخریم
        نبش قبر درددیرین مثل اسراف هواست
        فرض کن اینها توهم بوده اصلا،بگذریم
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۵۵
        چهار پاره زیبایی است خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۲۲
        زیباست
        درودتان 🌹🌹🌹
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۵۸
        با سلام و عرض ادب
        مثل همیشه
        بازهم گل کاشتی
        زیبا و دلنشین سرودید
        شاعر گرامی
        درود بی پایان
        خندانک خندانک
        فاطمه غیبی پور
        جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۳۹
        می شود عمری برای شاه بیتی گریه کرد
        واژه ها راشاعران باخون دل آغشته اند


        درود خندانک خندانک خندانک بسیار زیبا خندانک
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۵۸
        درودتان
        بسیار زیبا و دلنشین
        قلمتان مانا خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0