سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    آب از سرت گذشت ،بزن ناله تا خدا

    شعری از

    فاطمه کیانی(میترا)

    از دفتر کاهگل خانه نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۱۷ شماره ثبت ۸۷۴۰۶
      بازدید : ۳۴۵   |    نظرات : ۱۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    آخرین اشعار ناب فاطمه کیانی(میترا)

    آب از سرت گذشت ،بزن ناله تا خدا
    اینجا نمی دهند مدالی سکوت را 
    مارا درین سکوت کماکان ،فروختند
    از نفت تا جزیره ،ندارد کسی عبا
    گفتی که مست بودی و دنیا تو را فریفت
    باشد جهنمت، که همه کرده ای فنا
    باید هوار کشید ،حقیقت که راز نیست
    ای استخوان سوخته،سر از تنت جدا
    در خواب مانده ایم و به تاراج رفته ایم 
    عریان شدیم ،جامه کجا ،آبرو کجا
    میترا کیانی
    من به چشمان سیاهت ، دیده ام بختی سپید
    گوشه اش باشد پناهم ، درمیانش صد امید 
    با نگاهت رفته ام ، مثل مسافر در فضا
    میشود صدها ستاره از شب چشم تو چید
    درنگاهم ماه غرق و درنگاهت ماهیم
    شب چه زیبا ماه و ماهی ، کنج تصویری کشید
    میترا کیانی
    درود ای صبح زیبای نگاهت آفتاب من
    وجودت اولین امید در فصل کتاب من
    افق گم میشود درچشم تو پرواز میگیرم
    تو جانم گفته جان دادم، بگو تا باز جان گیرم
    چو آتش زیر خاکستر شدی در سینه ام مخفی
    به امیدی که می بینم تو بامن زیر یک سقفی
    تمام حکمت بود و نبودم با خدا این است
    تو باشی و خدا باشد ، وگرنه پوچ آئین است
    تو باشی سهم من ، بگذرد این روزگار تلخ
    عقب تر یا جلوتر کاش می شد چرخش این چرخ
    بخواب آغوش تو تدبیر در درمان بیخوابی
    هیولایی گرفته جای آن جایی که میخوابی
    میترا کیانی 
    لالا لالابخاب دردانه فرزند
    لالا لالاکه مادر هست دربند
    لالا لالا نبین خواب پریشان 
    به جرم گفتن حق رفته زندان
    لالا لالا نخوردی ناشتایی
    دریغ از درد جانسوز جدایی
    سماور سرد و قوری مانده بی چای
    صدایی گنگ مانده در دل نای
    زوقتی قلب خانه رفته از دست
    دگر باید دراین خانه را بست
    نگو حق را و غمها را بغل کن
    زسر بیرون ولی فکر دغل کن
    میترا کیانی
    هستم امروز و تو آغاز منی 
    معنی هستی ی من یعنی تو
    تو نباشی و من از تو سرشار 
    میزنم شانه به گیسوی خیال
    شیشه ها زل زده تا فرش عبور
    دست هر پنجره ای میلرزد 
    تا نمایند رصد وقت حضور
    چشم هر رهگذری می بلعد
    سایه هایی که به تعقیب منند
    دست سردی که تکان میدهی از دورادور
    اتشی بود که تا ریشه ی جانم را سوخت
    حجم فریاد گلویم پرکرد
    دست هر پنجره ای راه دهانم را بست
    تا به دیوار پناه آوردم
    داد ازین پنجره های سرکش
    وای ازین پنجره های بیکار
    میترا کیانی
    نه درانتظار کسی .نه کسی در انتظارت ..نه صدای زنگی به آرامش دعوتت کند ..نه هوایی هوایت را عوض کند ..نه سنگی بر سر راهت  نه راهی پیش پایت..نه پایت مشتاق به رفتن ..نه دلت دربندکسی ..نه باران نه برف ..نه صدای وزش باد در گوش درخت..چیزی از دست نداده ای که بخاهی بدست اوری ..راستش از اول هم حبابی بود که شکست .. و تو حقیقت را دیدی
    میترا کیانی
    مهره های سوخته در امتداد یک مسیر
    شان قلعه، اسب و رخ بود هم شان وزیر
    بود سربازی به میدان چشم امید همه 
    رفت تا آخر رسید از آن گزند و واهمه
    داد جایش را وزیر و خورد تیپایی ازو
    شاه شد پیروز و منکر شدکند یادی ازو
    کیانی 🌷🌷🌷🌷🌷
    تقدیم به سربازای وطنم ..که شهید میشن  و اسمشون تو قلبمونه ..نه رو در دیوار و بنرهای آویزان شهر
    میترا کیانی
    چشم تو پلک زد و قافیه ام در هم ریخت
    رفتی و عقل زجان من دیوانه گریخت
    کاش میدانستی از آن حال که بعد تو مرا
    بند بند همه اعضای تنم را بگسیخت
    میش رامی شده بود این دل سرگشته من
    بعد تو گرگ شد و ازمن و این شهر گریخت
    بعد تو قصد تماشای چمن یعنی چه ؟
    عاقلی قند به چایی که شده سرد نریخت
    میترا کیانی
    فکر کن یک حس تازه با تودرگیرم کند
    پیله ی احساس تاپروانه زنجیرم کند
    هی بگویی صبر کن ، من هم ندارم شکوه ای
    این صبوری عاقبت از زندگی سیرم کند
    بوی شب بوها شده گم در میان بوی تو
    هرنفس بویت بیاید ، دست و پا گیرم کند
    خواب نازت درمیان تختخواب ابرها
    کاش می دیدم بیایی عشق تعبیرم کند
    دست تو تب کرده ، سرماخورده ای گرمای تو
    هرنفس با درد تو ای کاش واگیرم کند
    بوسه های بی بهانه خنده های سرخوشی
    بانگاه زیر چشمی ، قصد تحقیرم کند
    دوستتدارم بگو، این پا و آن پا تا به کی
    تا به عشق و زندگی این حرف تدبیرم کند
    میترا کیانی
    بهشتی بی تو دیدن داره یانه؟
    صدا بی تو شنیدن داره یانه؟
    به گلزاری پر از یاسای وحشی 
    که با گلبوسه چیدن داره یانه؟
    بدست باد دادی تار گیسو
    دلم با پا دویدن داره یا نه؟
    کشیدم ناز رخسارت به انگشت 
    بگو نازت کشیدن داره یانه؟
    فروشی گوشه چشمی و دهم جان
    بگو جانم ، خریدن داره یانه؟ 
    میترا کیانی
    پای چشمت زتمنا به تماشا برسد 
    قطره قطره رود این رود به دریا برسد
    رفته دستت که بگیرد نوسان نفسش
    نام تو از نفسش تا دم لبها برسد
    لحظه ای شک کنی این خواب و یا بیداری است
    که دمی رقص کنان غرق تمنا برسد
    تو و یک ناز نگاهش ، دل و یک حرف از او 
    تو دراین خواب و خیالی ، که سراپا برسد
    همه دانند که دنیای تو او باشد و او
    این محال است که دست تو بدنیا برسد
    میترا کیانی
    ۵
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۲۳
    درود بانو
    بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۴۸
    مستدام باشی
    ارسال پاسخ
    دانیال شریفی ( دادار تکست )
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۵۳
    خندانک خندانک زیبا و استادانه خندانک خندانک
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۴۸
    عزیزی
    ارسال پاسخ
    محمد قنبرپور(مازیار)
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۴۶
    سلام بانو زیبا و عالی افرین خندانک
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۴۸
    سپاس از توجهتون
    ارسال پاسخ
    فریبا غضنفری  (آرام)
    سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۵۰
    درودتان بانو هم از درد جامعه و هم از درد عشق خوب می سرایید
    🌹🌹🌹
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۷
    پشتگرمی مایید عزیز
    ارسال پاسخ
    رامینه خوشنام
    چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۰۶:۵۰
    درود بانوجان 🌹🌹
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
    عزیزی
    ارسال پاسخ
    اله یار خادمیان(صادق)
    چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۱۱
    موفق باشی مستمر در سرایش خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
    نوش نگاهتون
    ارسال پاسخ
    فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
    پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۵۷
    درود بر شما بزرگوار
    بسیار زیبا بودند
    قلمتان هماره ‌مانا
    🌷🌷🌷
    فاطمه کیانی(میترا)
    فاطمه کیانی(میترا)
    پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
    سپاستان
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0