سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      چهره ی فراموش شده

      شعری از

      اصغر ناظمی

      از دفتر سایه نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۲۶ شماره ثبت ۸۷۳۶۰
        بازدید : ۹۷۶   |    نظرات : ۱۰۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر اصغر ناظمی

       
      هنوز،
      صدایی به گوش میرسد
      درفریب سایه ها
      درقتل وعام صداها
      ودرهجوم زائده ی ملال آور همه ی آواونواها .
      درتراکم انبوه تاریکی
      با بوق وکرنا
      وغیژوغاژ ماشین و جراثقیل ها
      درانتهای شلوغ باغ .
       
      آیا صدا را نمی شنوید ؟
       
      عشق تحلیل رفته است
      درفریب بوسه ها
      درعبورخنده های متراکم لجاجت
      ودرکرشمه واداها
      کسی را جرات شنویدن نیست
      «گریز»
      عظیم ترین ارمغان زمان است .
       
      هنوز ، صدایی به گوش میرسد
      ازچهره ی فراموش شده ،
      درتهاجم قرن ها ؛
      « مرا ازیاد مبرید
      من نیمه متعالی وفروزان شما هستم
      گمشده درازدحام
      درظلمت وهیاهو
      ودرآوای غریب دشت ها
      ودرخود فراموشی دست ها ».
       
      هنوز ،
      چشم هایی ازتهاجم می گریزند
      ودست هایی
      «هبوط» خویشتن شان را به یاد می آورند .
      اگرچه ،
      کسی را یارای بیداری نیست .
      « من درانبوه صداها گم شده ام
      درچهره های وقیح
      ودرتراکم آشفته تنفس های ملول
      کسی مرا به جشن با غچه مهمانی نمی کند ».
      غربت زمین را درچنگ گرفته 
      با تاجهای فریب مرصع
      برتارک اسکلت ها
      درمیان گلهای یاس
      با هیاهوی فریب انگیزشاپرک ها .
       
      اگرخویشتن تان را باوردارید ؛
      دست ازهمهمه بشویید
      این صدای زنجره ای نیست
      که درانتهای شلوغ باغ به گوش میرسد
      صدای پرتو جسمانی شماست
      طنین سحرانگیزاندام مطهرتان .
      اگرچه چشم هایتان را به رویش بسته اید
      وآوای مقدسش
      جزآزارگوشهای شما نیست .
      تنها همان زورق تجلی شماست
      - دراین دریای متلاطم آشوب زده 
      کشتی شکستگان دریا دل را
      هراس ازهجوم طوفان نیست .-
       
      پرنده ها
      بهاررا ازیاد برده اند
      با هجوم مداوم وبی توقف زمستان
      ذائقه ها تشخیص فصول را نمی دانند
      درظلمت باورمند شب ها
      منفذی به نور گشوده نمی شود .
      چشم های بیمارگون
      ظلمت غروب را
      سپیده دم خجسته ومبارک خویش می پندارند .
      وتجاوزهنوز ،
      قانون مند ترین فصل زمینیان است .
       
      آیا زمین به خواب دیرینه ای فرو نرفته است ؟
      وقتی چشم های نابیمار
      سلامتی بیداری شان را نمی فهمند
      وجدال محصول دوگانگی چشم های خواب آلوده است .
       
      درگرگ ومیش هنوز
      خورشید کاملآ غروب نکرده 
      وبرچهره ی مایوس آسمان
      ته مانده های روشن روز باقی ست
      زان پیشتر که  شب
      برچهره ی غمگین زمین
      رنگی ازظلمات عدم بپاشد
      ای کاش ؛
      چشمانی
      برچهر ه ی ابدی خورشید
      گشوده می شدند .
       
      بعداز توالی قرون
      هنوز،
      ازدوردست ها
      صدایی به گوش میرسد
      صدایی که فاصله هارا می شکند
      - آوای مترنم بیداری شقایق ها -
       
      چهره ی مبهمی که درسایه روشن زمین
      فریاد میزند ؛
      « نه ، نه ، نه
      من زنده هستم
      وهرگز نمرده ام .
      وحضورمداوم نگاهم درپشت تمام چهره ها پیداست
      ازشما آیا کسی میداند ؛
      مرا به جزیره وهن خویش تبعید کرده است ؟
      من هرگز نمرده ام
      وصدایم نیز
      اززبان برگ ودرخت وچشمه
      وشبد روآلاله
      وساروهدهد وقناری
      درصبحدم روزهای آفتابی
      به گوش می رسد .
      من همیشه زنده هستم
      وهیچگاه نخواهم مرد  
      وعشق
      آری عشق
      صدای پنهان ونهفته محزون من است
      که هنوز ،
      درپشت جنجال قرنها به گوش می رسد ».
       
      اگرچه انبوه سرگردان جمعیت
      راه مانده را به اندوه خود آلوده اند .
      وجز سیلابهای نیلگون
      درختان تشنه را سیراب نمی کند
      اما چشمی به روی خویش خیره نمی شود
      وپرنده های بی زبان
      درتلاقی دست ها
      هنوزگرفتارملالت جزیره های کورخویش هستند .
      آنها نمی دانند
      دردلهر ه ی زمین
      خودشان راازیاد برده اند .
      قبیله هایی که
      ازآیینه وحشت دارند
      ودراعماق روزمرگی های مکرر
      فسیل ها را برمقبره خویش
      تزیین می کنند 
       
       
      ********
       
      ۲۷
      اشتراک گذاری این شعر
      ۶۰ شاعر این شعر را خوانده اند

      اصغر ناظمی

      ،

      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      ،

      فریبا غضنفری (آرام)

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      محمد باقر انصاری دزفولی

      ،

      رامینه خوشنام

      ،

      قربانعلی فتحی (تختی)

      ،

      افسانه هادی(رخشانه)

      ،

      دانیال شریفی ( دادار تکست )

      ،

      اعظم قارلقی

      ،

      فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)

      ،

      ابوالفضل زندیه شاهین

      ،

      محمد قنبرپور(مازیار)

      ،

      حسین عباسی

      ،

      حمید رفیعی راد (کوروش)

      ،

      شعله(م جلیلی)

      ،

      م فریاد(محمدرضا زارع)

      ،

      سحر غزانی

      ،

      سارا شیخ محمدی ( دیانا )

      ،

      محمد حسین اخباری

      ،

      مانا جمشیدی ( مهرداد )

      ،

      محمد رضا خوشرو

      ،

      محمدصدوقی

      ،

      فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

      ،

      امید کیانی (امید)

      ،

      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

      ،

      فرهاد شریف

      ،

      بهروز عسکرزاده

      ،

      حسین راستگو

      ،

      بهرام معینی (داریان)

      ،

      امنه نوری خانی( صحرا)

      ،

      علی مزینانی عسکری

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      اميرحسين علاميان(اعتراض)

      ،

      سلمان مولایی

      ،

      ایمان اسماعیلی (راجی)

      ،

      رحیم نیکوفر ( آیمان )

      ،

      غلامرضا مهدوی (مهدوی)

      ،

      حسن مصطفایی دهنوی

      ،

      ویهان قسمت پور

      ،

      ایرج محرم پور(صوفی خموش )

      ،

      منیژه قشقایی

      ،

      حدیث عبدلی (یارا)

      ،

      سعید صادقی (بیدل)

      ،

      محمد ایثاری نیا (جوینی)

      ،

      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)

      ،

      شاهزاده خانوم

      ،

      روح اله سلیمی ناحیه

      ،

      ابراهیم کریمی (ایبو)

      ،

      سارا رحیمی

      ،

      سید محمدرضا لاهیجی

      ،

      فاطمه بهرامی

      ،

      رحیم فخوری

      ،

      آرزو عباسی ( پاییزه)

      ،

      فرامرز شعبانی

      ،

      سید هادی محمدی

      ،

      حسن گائینی (رزاس)

      ،

      زهره دهقانی ( شادی)

      ،

      مهدي حسنلو

      ،

      محمد گلی ایوری

      نقدها و نظرات
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
      سلام

      عالی و ارزشمند
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۵۶
      سلام
      باتشکر از حضور سبز
      ونظر اندیشمندانه شما
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۴۶
      سلام
      ودرود
      برشما بزرگوار
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۰۹
      درود بزرگوار
      زیبا و جالب بود خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۲۹
      درودها بزرگوار
      ممنون از شما
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۱
      درود استاد عزیز
      از خوانش دوباره این سروده زیبا و پر معنی بهره بردم
      خرم و خوش باشید خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۰۷
      خندانک
      سلام خندانک
      بسیارزیبابود خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۱۰
      درود رفيق و استاد عزيزم
      اگاهي شما هميشه ستودني بوده و هست
      افرين احسنت بر شما خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳
      سلام
      وعرض ادب و احترام
      دوست بزرگوارم
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۵
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۵۱
      عجب سپیداری خندانک خندانک خندانک
      «گریز»
      عظیم ترین ارمغان زمان است👏👏
      وتجاوز هنوز..
      قانون مند ترین فصل زمینیان است .👏👏👏
      ذائقه ها تشخیص فصول را نمی دانند👏👏
      وجدال محصول دوگانگی چشم های خواب آلوده است 👏👏👏👏 خندانک

      درود بر شما جناب ناظمی خندانک
      فوق‌العاده بود خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۰۴
      سلام
      بانوی گرامی
      ممنون از حسن توجه ودقت بیکران تان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
      باعرض ارادت
      قلمتان همیشه جاودان بادا
      شاعر بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۲۹
      سلام
      ودرود دوست گرامی
      باآرزوی موفقیت برای شما
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فریبا غضنفری  (آرام)
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
      زیباست
      درودتان 🌹🌹🌹
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۳۴
      سلام
      ممنون از حضور سبز شما
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۲
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رامینه خوشنام
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۵۱
      درود جناب ناظمی
      زیبا بود🌹🌹🌹
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۲
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۰۰
      درودها
      ممنون از حُسن نگاه شما
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۲
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۴۳
      درود جاب ناظمی
      بسیار عالی واموزنده وزیبا
      موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۹:۲۳
      باسلام
      وتشکر از حضور سبز شما
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۲
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      دانیال شریفی ( دادار تکست )
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۵۷
      خندانک خندانک تصویرسازی زیبا خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵
      سلام
      ودرودها
      ممنون از حضور سبزتان
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اعظم قارلقی
      سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۴۵
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۰۶:۵۷
      درود به شما
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
      سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۰۴:۳۶
      درود بر شما بزرگوار
      بسیار زیبا سرودید
      برقرار باشید استاد گرامی
      🌷🌷🌷
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۹ ۰۶:۵۷
      سلام
      شاعر گرامی
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      جمعه ۷ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۲۱
      سلام و درود بر شما شاعر عزیز عالی بود خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۶
      سلام
      ودرودها نثارتان باد
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      حمید رفیعی راد (کوروش)
      جمعه ۷ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۴۳
      درود برشما خندانک
      زیبا بود خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۶
      سلام
      بزرگوار
      زیبایی در نگاه شماست که زیبا نگرید
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      جمعه ۷ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۵۷
      درود جناب ناظمی
      زیبا نگاشتید
      مانا باشید به مهر
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۷
      سلام
      وعرض ادب
      نگاهتان زیباست
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      جمعه ۷ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۲۹
      درود استاد ناظمی عزیز خندانک
      سپیداری بلند و راز آلود
      به عمق آلام بشری
      و به گستره ی سکوت نور در جنگل تاریک زمان...
      خندانک خندانک خندانک
      در اين آمدن ها... رفتن ها،
      در اين دستهاي خوني پنهان در آستينهاي بلند،
      در اين جامهاي تهي
      كه نعره هاي اساطيري را
      به آغوش فرداهاي خورشيدناپذير مي رانند،
      در سخن راندن تاريخ-اين كذّاب حاكم دوست-
      در این فریادهای زانو زده در پیشگاه سکوت...
      ناگفته هايي هست
      كه گوش را كر مي كند گاهي
      و انسان
      در عرفات تنهايي
      ميان سكوت و هبوط
      سرگردان است
      با دستهاي بسته اي
      كه بوي سيب مي دهد همه عمر... (م. فریاد)

      آفتاب اندیشه تون تابان خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۲۷
      باسلام
      استاد بزرگوار
      این دردهمیشگی زمینیان است ، وکسانی که چشمی تیزنگر داشته اند همیشه بر این زخم مهلک خیره مانده از ان برای فهم دیگران یا گفته ویا سروده اند ولی دریغ که بعداز قرنها همچنان این درد بدون ذره ای مداوا برقرار مانده است و آیا روزی بشر برای درمان خود ، کاری خواهد کرد؟ هنوز پرسشی بی پاسخ است .....
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۱
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۵۷
      مرحبا به اینهمه ادب و ذوق و احساس .... باید بیشتر از شما بنویسم . و انشالله خواهم نوشت
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۰۳
      سلام
      دوست خوبم مانا ، ممنون از حسن توجه شما
      این شعر ۱۳ سال پیش در سایت شعرنو امده است ودر سال ۹۵ درکتاب
      شعر" خودرا بی پرده نگاه کنیم " انتشارات پایان تهران ، چاپ شده است .....
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
      کتاب "خودرا بی پرده نگاه کنیم " مشتمل بربیش از هشتاد قطعه شعر از همین شاعراست که در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات پایان تهران چاپ ومنتشر شده است
      امید کیانی (امید)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۴۶

      پرنده ها
      بهاررا ازیاد برده اند
      با هجوم مداوم وبی توقف زمستان
      ذائقه ها تشخیص فصول را نمی دانند
      درظلمت باورمند شب ها
      منفذی به نور گشوده نمی شود .
      چشم های بیمارگون
      ظلمت غروب را
      سپیده دم خجسته ومبارک خویش می پندارند .
      وتجاوزهنوز ،
      قانون مند ترین فصل زمینیان است .
      👏👏👏👏👏👏👏
      ســـــــلام
      ودرودها دوستــــ نیڪو اندیــــــش و ادیب توانا
      صبح زیباتــــــــــون اغاز گــــــر خوشی هاااتــــــون
      حضورتـــون بسی زیبــــاستــــــــ و جاودانه باد

      سپیده زیباتان، تبریک و لایک
      خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۷
      باسلام
      ودرودها
      شاعربزرگوارو گرامی
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۵۳
      درود فراوان استاد ناظمی ادیب بزرگوار 🌷
      بسیار زیبا وپر محتوا ‌ همراه با واژگان ناب 🌷
      دستمریزاد 🌷
      در پناه حق 🌷
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۲۸
      باسلام
      وعرض ادب
      شاعر گرامی
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
      سلام بلند و زیبا خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۱۱
      سلام
      دوست خوب
      ممنون
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علی مزینانی عسکری
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۴۸
      سلام و عرض ادب
      مطول اما دلنشین
      دستمریزاد استاد
      خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۱۲
      سلام
      وعرض ادب
      برشما بزرگوار
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۵
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۲
      سلام و درود بزرگوار
      چه دل پری
      زنده باد🌹🌹🌹
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۳
      سلام
      ودرودها
      برشما بزرگوار
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۵
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رحیم نیکوفر   ( آیمان )
      سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۰:۴۱
      سلام خندانک
      درود بزرگوار
      لذت بردم از شعر زیباتون
      انگار از جبران خلیل (پیامبرودیوانه) رو میخواندم
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۴
      سلام
      دوست خوب
      ممنون از شما ونگاه پربارتان
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۵
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      غلامرضا مهدوی (مهدوی)
      سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹
      سلام
      و درود بر شما
      بسیار زیبا بود و خواندنی
      پایدار باشید و سرفراز
      خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵
      سلام
      وعرض ادب
      سرور گرامی
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      حسن  مصطفایی دهنوی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۰۱
      سلام و درود
      زیبا است
      پاینده باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۵۹
      باسلام
      به شما بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۱
      پایان مطلب
      راه می یابد درست است
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۰۶
      مکرودسیسه های ذهن ، غیرقابل شمارش وبیان اند . وذهن برای هرکسی مکارترین موجودی ست که مقابل نامریی وی قرار دارد ، مگر کسانی که با رسیدن به خودآگاهی بتوانند ، ذهن را در هرعملی در خویشتن ببینند . ما از ذهن برای خود سیاهچال ویرانگری ساخته وخودرا یک عمر اسیر ودردمند آن می سازیم ، ودرهربزنگاهی به سهولت فریب ذهن خودرا خورده ودردایره ی بسته و منجمد آن گرفتار می شویم وتعبیر وتفسیرِ نادرست وانحرافیِ کورِ ذهن خودرا برای خود حقیقت تلقی می کنیم . وکسانی که بتوانند حیله گریهای ذهن را در خود با رسیدن به خودآگاهی لازم ، ببینند وبه روشنی مشاهده کنند ، می توانند به سهولت خودرا ازاسارت ذهن فریبکاروحیله گر خود رها نیده وبرحذر نمایند .....
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۳
      انسان در تاریکی گرفتاراست و بدون آنکه وقوفی ازروشنی داشته باشد در تاریکی تصوری از روشنایی را برای خود مجسم می کند که آن تفس و ماهیت روشنایی نیست . هرکس زمانی می تواند روشنایی را درک کند که آن را عینی و شهودی تجربه کرده باشد . با رهایی کامل از اسارت تاریکی ، آدمی به روشنایی وارد می شود .... وراز درک حقیقت همین است . آدمی در محاصره ی ذهن شرطی شده ی خودش است و ماهیت ذهن جز ظلمت و تیرگی نیست ، وقتی مکانی فراتراز ذهن را در خود پیدا کنیم وبه ان وارد شویم ، تیرگی و ظلمت ذهن شرطی شده را از این زاویه روشن و شفاف و به وضوح می بینیم .... خندانک
      حمید رفیعی راد (کوروش)
      شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۱۶
      درود شاعر گرامی خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۰۳
      درودها خندانک
      ارسال پاسخ
      سارا (س.سکوت)
      يکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۰
      درود بر شما استاد ناظمی ارجمند
      سپیدی بلند وزیبا تا عمق رنج بشریت
      بسیارعالی بود
      موید باشید وتندرست خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۰۵
      سلام
      ودرود بی پایان
      بانوی ارجمند خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۴۳
      درکف هرکس اگر شمعی بدی
      اختلاف از گفتشان بیرون شدی .....مولانا
      شمعی که مولانا بدان اشاره می کند ، نورافکن_ بصیرت _ در هرکسی ست که می تواند فردرا از تمام ظلمات وتیرگی ها نجات دهد وبه حریم امن روشنایی و طراوت و شعور و آرامش هدایت کند . اما هنوز بسیاری این نورو روشنی و طراوت و خلوص را در خود خاموش کرده وتنها به عقل واندیشه ی کور خود تکیه داده اند و اندیشه/ذهن ، هرگز نمی تواند حقیقتِ وجودی آدمی را برای او رونمایی کند وبه همین دلیل اورا به سوی سراب ها ونتیجتا نیستی و هلاکت رهنمون می شود ..... خندانک
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۱۶
      درودها استاد گرامی خندانک
      طبع‌تان مانا خندانک
      برقرار باشید و سبز خندانک
      زهره دهقانی ( شادی)
      جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۰۲
      سلام و درود

      حقیقتا بسیار لذت بردم استاد
      خسته نباشید⭐✨🌹
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۰
      باعرض سلام
      ممنون از حصور شما بانوی گرامی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهدي حسنلو
      دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۵
      سلام
      استاد
      مثل همیشه زیبا و منسجم و اموزنده بود
      ممنون که از سر دغدغه و درس می نویسی
      الهی باشی بسرایی خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۱
      سلام
      به دوست خوبم جناب حسنلو
      ورسم متین دوست نوازی ات خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۴۲
      سلام و عرض ادب استاد ناظمی عزیز
      سروده ای زیبا و گویای نقض قوانیین فطری انسانی در جوامع بشری
      آفرینتان با این اندیشه نابتان
      پاینده باشید خندانک
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۰۹
      درود استاد
      بسیار عالی خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      درگرگ ومیش هنوز
      خورشید کاملآ غروب نکرده
      وبرچهره ی مایوس آسمان
      ته مانده های روشن روز باقی ست
      زان پیشتر که شب
      برچهره ی غمگین زمین
      رنگی ازظلمات عدم بپاشد
      ای کاش ؛
      چشمانی
      برچهر ه ی ابدی خورشید
      گشوده می شدند .
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۵
      باسلام
      ودرود
      وممنون از حسن نگاه وتوجه عمیق شما
      ارسال پاسخ
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۴۵
      درودی مجدد استاد بزرگوار
      درجریان رودخانه ی آرام شعرتان که از آبشار مرتفع هستی منشعب در دشت که دشت نیازمند مهر آن شده است حلاوت ایمان می بارد
      کویر بی آب و علف است اما آنزمان که با پدیده ی شناخت عجین می شود سراب نیز تبدیل به حقیقتی شگرف و با عظمت می شود
      درودتان ، میخواستم بگویم با خواندن مجدد یاد انیمیشن روانشناسانه ی درونِ بیرون والت دیزنی افتادم
      ماهیت درونی که از انزجار و خشم و شادی و غم و ترس است با ناپدید شدن هر یک از این احساسات وجود ما فرو میریزد اما باز قادر به تولدی دوباره ایم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      با مهری دیگر با عطوفتی دیگر و با شجاعتی دیگر

      این شعر رو بسیار بسیار دوست دارم خندانک خندانک خندانک

      هنوز ، صدایی به گوش میرسد
      ازچهره ی فراموش شده ،
      درتهاجم قرن ها ؛
      « مرا ازیاد مبرید
      من نیمه متعالی وفروزان شما هستم
      گمشده درازدحام
      درظلمت وهیاهو
      ودرآوای غریب دشت ها
      ودرخود فراموشی دست ها ».
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۵۵
      سلام
      به نکته ی ریز وکلیدی ولی مبهمی اشاره فرمودید ؛

      ماهیت درونی که از انزجار و خشم و شادی و غم و ترس است با ناپدید شدن هر یک از این احساسات وجود ما فرو میریزد اما باز قادر به تولدی دوباره ایم....
      ماهیت واقعی ما همان وجود حقیقی ماست که با تهاجم انزجار و خشم و شادی وغم و ترس (ترس و اضطراب نیز نقطه ای کلیدی ست ) با هجوم همه ی این عارضه ها ونگرانی و اضطراب و دلهره های یکایک ، این حقیقت وجودی یا خود واقعی وبی آسیب ما درما به فراموشی سپرده می شود و آن عارضه های القایی و تحمیلی سر آمد گشته و آدمی را برای دفع ویا جبران آنها اسیر خود می سازد و یک عمر اورا با افکار واعمال متناقض در چنبره ی خود گرفتار و نگران نگاه می دارند ، ولی ماهیت واقعی هیچگاه ، هیچ آسیبی نمی بیند چون جزیی بیکران و جاودان از وجود هرکسی ست که هنوز بشر نسبت به ان برای کشف حقیقت وجودی خویش به آگاهی لازم دست نیافته است . همه ی آن عارضه ها برای ما "خود" ی کاذب را می آفرینند که این خود پنداری ، خودواقعی مانیست ، برای دفع ومحو این خودکاذب باید به خودآگاهی لازم رسید ، و خودآگاهی ست که مارا به ماهیت و شخصیت واقعی مان بی استرس و نگرانی ، بی اندوه و غم و رنج و بی هر گونه آسیبی پیوند می دهد..
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک .
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۹
      کویر بی آب و علف است اما آنزمان که با پدیده ی شناخت عجین می شود سراب نیز تبدیل به حقیقتی شگرف و با عظمت می شود
      شما به مطلب بالا که خود تان مرقوم نموده اید عمیقا توجه بفرمایید
      کویر فاقد هر آب وباران و رویشی ست (واقعیت ملموس )
      کویر با "شناخت " یعنی خودآگاهی عجین می شود
      سراب ( خطای پندار ) ودراینجا منظور واقعیت ملموس وقابل رویت آدمی
      به حقیقتی شگرف تبدیل می گردد
      یعنی وجودی که برای اعتلای خویش گرفتار سراب وکویر گردیده با خودآگاهی به کشف حقیقت ذاتی خویش راه می رسد ...
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۵
      دقیقا خندانک
      متنی زیبا با محوریتی زیبا خواندم
      در ذیل لحاظ میکنم خندانک خندانک


      ۱) دانش با درک مساوی نیست
      ۲) حقیقت حقیقت است ؛ ربطی به اینکه من درباره اش چی فکر میکنم ندارد .... ( به عنوان مثال : دوچرخه ای که من تابه امروز یاد گرفتم با فرمان درست در جهت جلو رکاب بزنم حالا دوچرخه ای با طراحی متفاوت دیگری به من الحاق شده که قادر به رکاب زدن با او نیستم چون من آموزش و تعصب و یادگیری ام روی دوچرخه ای بود که من به آن شیوه می راندم [حقیقت حقیقت است ]دوچرخه دوچرخه است منتها سیستمش تغییر کرده است ....
      از لحاظ معنوی هم میشه گفت روح روح است فقط ذهن به سمت و سوهای مختلف گرایش دارد و تأکیدش هم بر تعصب آفرینی ست !
      ۳) پس باید مراقب باشیم که وقایع را چگونه توصیف خواهیم کرد ؛ چون ما همیشه با یک نوع "تعصب" به جهان نگاه میکنیم حتی اگر فکر کنیم که اینطور نیست !

      #دستین
      #سیاره ی اشتباهی در همکاری با وب سایت علمی بیگ بنگ
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۴۳
      درکف هرکس اگر شمعی بدی /اخلاف از گفتشان بیرون شدی
      مولوی
      بلی ، دانش اکتسابی و آموختنی ست ، اما فهم و ادراک در افراد متفاوت است .

      وهرکس جزیی از پیل را حقیقت آن تصور می کند اما حقیقت چیز دیگری ست... حقیقت برای اغلب امری ماورای زمینی و آسمانی و غیبی ست اگرچه دامنه ی تفکر امروزیان به برکت کسب دانش وسیع تراز گذشته گردیده ولی دیروزیان ، نیاکان واجداد ما حقیقت را امری ماورایی و فرازمینی و آسمانی می پنداشته اند در حالی که حقیقت امری جاری در تمام اجزا وارکان هستی و حیات و طبیعت اعم و جماد و نبات و جاندار و بی جان و حیوان و انسان است که این بحث مفصلی ست و خارج از نوشته ی اندک ما .... اما واقعیتی که وجود دارد ، آدمی پاره ای از مغز خودرا در اختیار دارد که درصد آن را بسیار ناچیز نسبت به کل مغز نمایش داده اند (۷ %) ، وتمام تعبیرو تفسیر وتبیین ورهنمودهای آدمی درباره ی ( ماهیت و حقیقت خود) را همین ۷% برایش انجام می دهد ، ولی انسان اگر بتواند ۹۳% دیگر مغز را در خود تحت استیلای خود در آورد ، بعداز آن زاویه ی چشم انسان از ۷ به ۱۰۰ (به بی نهایت) می رسد و تمام تعبیر و تفسیر اندیشه مندی که به تمامیت مغز در خود چنگ انداخته دیگرگون می شود ، جهان را به شکلی دیگر میبیند ، حقبقت انسان را می نگرد ونتیجتا به ادراک کل حقیقت رسیده است . وشمعی که مولانا بیان می دارد ، تمامیت مغز و ادراک حقیقت و کشف مداوم ناشناخته ست . که در آن هیچ تناقض و دوگانگی و جدال و کج پنداری و خطای اندیشه ای وجود ندارد .... خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸
      حقیقت ، حقیقت است ، اما حقیقت هبچگاه برای ذهن قابل دریافت نیست انچه را ذهن به عنوان حقیقت بما تحویل می دهد فرافکنی ذهن است نه نفس و ماهیت حقیقت . حقیقت تنها با غیبت کامل ذهن برای هرکسی قابل ادراک است ، آنچه قابل بیان وانتقال نیست . دوچرخه حقیقت نیست بلکه یک واقعیت ست که توسط ذهن قابل ادراک است وتمام افعال آن برای ذهن ، قابل دریافت وپردازش . گفتیم آنچه را ذهن ، حقیقت تصور می کند فرافکنی ذهن است نه حقیقت . حقیقت برای هرکسی زمانی قابل فهم ودریافت است که ذهن وجود نداشته باشد وگرنه زیرکی های ذهن همین است که تصویری از حقیقتی که برایش قابل ادراک نیست برای خود وصاحب خود ساخته وبا این فرافکنی فرد را گرفتار پدیده ی معجونی به نام حقیقت می نماید که آن حقیقت نیست .... خندانک خندانک خندانک
      دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۰
      درود استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
      ادامه
      و می توان گفت ؛ که ما ، دراسارت وزندانی ذهن در خود هستیم که این مشکل اغلب قریب به اتفاق مردمان در هرگوشه از جهان است . اما فارغ از ذهن حجم نور وانرژی دیگری نیز در ما انسان ها وجود دارد . ذهن ، مارا باهرتفکر واندیشه و مکتب و آرمانی ، اسیر تناقض ودوگانگی و شکسته بینی می سازد که بدون خودآگاهی ( شناخت واقعی ذهن و ماهیت و عملکرد آن ) هرگز نمی توانیم خطا و انحراف را در خود مشاهده گر باشیم، اما انرژی دیگر ی که در ما وجود دارد ، کشف آن با خوداگاهی ، هرکسی را از تناقص ودوگانگی و نتیجتا از رنج و اندوه و بیم و نگرانی کاملا منفک و به د و ر می سازد . مشکل اساسی اینجاست که برای کشف قدرت وانرژی نامحدود وبیکران در خویش ، باید جبرا والزاما خودرا از حضور ذهن ودخالت های فریب دهنده ی آن کاملا خلاص نماییم که این امر قدری دشوار است ونیاز به خودآگاهی و تمرین و ممارست دارد . ذهن تازمانی که وجود داشته باشد هرکسی را گرفتار خدعه و فریب نموده و اورا از کشف تمامیت خویش ، همان انرژی بیکران ونامحدود خود کاملا دور می سازد .
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۵۵
      درکف هرکس اگر شمعی بدی /اختلاف از گفتشان بیرون شدی
      مولوی

      بلی
      دانش اکتسابی و آموختنی ست ، اما فهم و ادراک در افراد متفاوت است . وامری ذاتی و شهودی ست ..... با کشف این سرچشمه ی ازلی در خویشتن ، هرکسی به ادراکی ماورایی دست می یابد ....وکشف آن نیز برای همگان میسر و ممکن است که باید پیش زمینه ی ورود به آن حریم لایتناهی را در خویشتن فراهم نمود .....
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0