پنجشنبه ۶ ارديبهشت
هوای نوشتن شعری از مهدی ولی الهی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۹ ۰۰:۴۸ شماره ثبت ۸۷۰۸۸
بازدید : ۳۰۳ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب مهدی ولی الهی
|
هوای نوشتن ندارم هنوز
سرم جای افکار افسرده است
دلم شیشه ام سنگباران شده
تمام وجودم ترک خورده است
جهانم تقلای نان شب است
غرورم وقیحانه بازیچه بود
لگد از فرومایگان خورده ام
حقیقت در اندیشه نیچه بود
مرا پیش از اینها خودم کشته ام
خیالم ازین زندگی راحت است
حقیقت چه بازی رجر اوریست
دروغی که شادم کند نعمت است
نفهمیدم آخر چرا زنده ام
جوابی برای شعورم نبود
من ازسرزمین سکوت آمدم
دلیلی برای حضورم نبود
خدا رفت و غم در پناهم گرفت
به شدت ویار گناهم گرفت
نگفتی دراین سرزمین دروغ
سراغ تورا ازکه خواهم گرفت
هوارا به ویروس ، آغشته اند
شروع شیوع خداحافظ است
نیازم در این سالهای وبا
به صدسال تنهایی مارکزاست
اتاقم پراز دیو تنهایی است
مرا غول بی شاخ ودم می خورد
کسی پرسه در پشت در می زند
کسی توی آیینه جُم می خورد
پراز بغض لب بسته ام هر غروب
که تصویر خونینی از رفتن است
به دندان گرفتم جگر را ولی
تظاهر نشان از شکست من است
کف دست خود را کسی بو نکرد
که گاهی چه ها می کند آه سرد
مگر می شود عاشقانه سرود
مگر مانده راهی به جز شعر زرد
درونم پراز مرگسریالی است
سکانس غم انگیزم ازحدگذشت
درام سیاهم اپیزود نداشت
گذشت ای رفیقان ولی بد گذشت
دلم یک نفس ناله سر می دهد
تنم بوی باروت تر می دهد
نمی خواهم این حال درمانده را
خدایا دعا کی اثر می دهد
گلو را به روی نفس بسته ام
هنوز از زمین وزمان خسته ام
پریدم ملخ وار و بی اختیار
من ازدست مردن اگر جسته ام
درختان مرا خوب فهمیده اند
تبر پروراندم به یک قتل عام
چه خصم پدرکشته وارانه ای
تبر می زنم بر رگ وریشه هام
نگو حرفهایت چه تکراری اند
زبان مو دراورده ازاین افول
درین دور باطل قدم می زنم
فعولن فعولن فعولن فعول
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.