سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        شب که خیال خواب تو میگذرد به بسترم

        شعری از

        فاطمه کیانی(میترا)

        از دفتر کاهگل خانه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۰۹ شماره ثبت ۸۶۹۱۸
          بازدید : ۲۶۰   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب فاطمه کیانی(میترا)

        شب که خیال خواب تو ، میگذرد به بسترم 
        زبوی جامه ام سحر ،جامه ی خواب می درم
        مهر لبان غنچه ها ،شکفته با حضور تو
        ناز تو میکشم بمان ، ای گل ناز پرورم 
        ریشه جان دوانده ام ،به خاک کوی مهر تو
        خشک نگشته آرزو ، درشریان باورم 
        شیرتر از نگاه من ،نیست اسیر چشم تو 
        جز به پناه دام تو ،راه دگر نمی برم
        منظره ی وجود تو ،گاه تفرجم شده 
        نیست به غیر تو کسی،درهمه جا مصورم
        تا که به گوش می رسد ،اسم من از زبان تو
        رنگ بریده از رخم ،هوش پریده از سرم 
        صبر و سکوت و انتظار ،با دل من چه میکنی
        رفته قرار از کفم ،دست به خامه می برم
        میترا کیانی
        میان کافه می رقصد ،یکی شیرین لب و خوشرو 
        چه مستی دارد این قهوه ،بریز امشب مئی خوشبو 
        گرفتارم به چشمانت ،مرا غرق گناهت کن 
        به آغوشت نهانم کن ،زطرف من نگردان رو
        میترا کیانی
        تا تو بودی،چشمهای سر به راهی داشتم 
        در شب ظلمانی زلفت ،چه ماهی داشتم
        خنده هایت با طپشهای دلم همراه بود
        پشت خورشید نگاه تو ، پناهی داشتم 
        میترا کیانی 
        رفتی چو جان ز ضمیرم فقط همین 
        در شاهراه حادثه گیرم فقط همین 
        مهر سکوت خورده به احساس دفترم 
        خردو شکسته ، خمیرم فقط همین
        میترا کیانی
        چنان دست حیفی زند روزگار 
        از عمری که رفتست بی تو بهار
        از آن منزلت ،با مقام بلند
        که حالا به دنیا شدی ریشخند 
        بلرزیده دستت،بلغزیده پا
        که جایی برایت نمانده به جا 
        چنان اشک ریزی  از آن ابلهی
        که با دست خود ،خود به گوری نهی
        تورا آنچنان شر بدامان گرفت 
        که گشتی ازین روزها در شگفت
        سرابی تورا گول زد، باختی
        ز شیرین به شوری ،شر انداختی
        گذشتی ز خود ،تا گذشت ازتو بخت 
        گذشته تورا استخوان کرده سخت
        بیا دست بگذار در دست دوست 
        که دشمن خودی هست لیکن دو روست
        میترا کیانی
        ((دنبال کسی باش ،که دنبال تو باشد))
        جویای تو ،درگیر تو و حال تو باشد
        دلبستگی آن نیست که آرام بگیری
        هر دغدغه ای هست که او مال تو باشد
        شاید برسد دست رقیبی به پر او
        یا بشکند آن بال که در بال تو باشد
        تیری که رها کرده سپر باش بامید
        شاید هدف تیر ،همان خال تو باشد
        ای سوخته سیمرغ دلت درتب عشقش
        برخیز زخاکی که به اقبال تو باشد 
        میترا کیانی
        خسته ام با تو خواب می چسبد
        عشق تو با عذاب می چسبد
        توی سرمای قحط وفا
        گرمی ی آفتاب می چسبد
        غرو لندت اگر چه جایز نیست
        بی حساب و کتاب می چسبد
        شب مویت به برکه ی چشمم
        صورت ماهتاب می چسبد
        روی گرداندی و به خود گفتم
        گاهگاه انقلاب می چسبد
        به زمینم زدی ،شدم زخمی
        به تنم التهاب می چسبد
        دوستم داری و نمی گویی
        تا کجا این عتاب می چسبد
        هر کلامت به زهر آغشته
        زهر لب با شراب می چسبد
        برگزیدم،تو هم قبولم کن
        شوق این انتخاب می چسبد
        گرم شد شانه ام به دستانت
        خواب دیدم که خواب می چسبد
        میترا کیانی
        آینه درغبار یعنی چه؟
        حسرت و انتظار یعنی چه؟
        نقل ایل و تبار یعنی چه؟
        عزت و اعتبار یعنی چه؟
        چشم بر در دوباره می مانم
        خورده سوت قطار یعنی چه؟
        انفجار سکوت در قلبم 
        گفته ای انزجار یعنی چه؟
        بسته ای راه را به من هرجا
        این همه ابتکار یعنی چه؟
        دست قدرت چو یوغ در گردن
        کرده سر در مدار یعنی چه ؟
        شهر در خاموشی به غارت رفت 
        رفته دار و ندار ،یعنی چه؟
        عزتت رفت ،آبرویت ریخت
        گفته بودی که عار یعنی چه؟
        با خزانی ،خزان دیگر شد 
        گل نباشد ،بهار یعنی چه ؟
        میترا کیانی
        عسل قندم ،نمک، شیرین زبانم
        گل و ریحان من، آرام جانم
        به دستان لطیفت چیده ای گل 
        میان چشم بابا ،میزنی ،زل 
        صدایت زنگ آرامش برایم 
        تو شیرینی به تلخ قصه هایم 
        جهان با تو سرانجامش بهشت است 
        و گرنه پاره ای از سنگ و خشت است 
        صفا دادی به جان خسته ،دختر 
        چنان شهدی که صافی می کند زهر
        میترا کیانی
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۱۲
        خندانک خندانک
        درودبرشما
        بسیارزیباست خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۰۳
        زیباست بانو
        درودتان 🌹🌹🌹
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۴۸
        سلام شاعربزرگوار
        مفید وآموزنده بود
        قلمتون سبز
        درود درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         صادقي(آپو)
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۵۳
        درودها شاعر ارجمند استاد میترا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        از خوانش شعر زیبا و پرمفهومتان لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خدا قوت - دستمریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        مایه دلگرمی بنده هست سپاس از نگاه مهربانتان
        ارسال پاسخ
        درویش حسین ندری
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۵۳
        درودها بانو
        زیبا و دل نشین سروده اید🌹
        🌹🌹🌹
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه غیبی پور
        جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳
        تا تو بودی،چشمهای سر به راهی داشتم
        در شب ظلمانی زلفت ،چه ماهی داشتم
        خنده هایت با طپشهای دلم همراه بود
        پشت خورشید نگاه تو ، پناهی داشتم


        خیلی زیبا بود خندانک خندانک خندانک درود بانو کیانی عزیز خندانک
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۵۹
        نوش نگاهتون
        ارسال پاسخ
        مصطفی دهقانی
        جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۳۰
        عالی بود مهربانو
        👏👏👏👏👏
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۵۸
        نگاهتون پشتوانه ماست
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۴ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۰۲
        درودتان خندانک خندانک
        فاطمه کیانی(میترا)
        فاطمه کیانی(میترا)
        پنجشنبه ۵ تير ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0