سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      کُمِدیِ انسانی

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۱۰ شماره ثبت ۸۵۹۹۲
        بازدید : ۲۶۴   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      کُمِدیِ انسانی
       
      وقتی که هویٰ پرست را به بهشتش بردند
      او می خندید
      در واقع آنجا ، جهنمش بود
      - او بهشتش میدید -
      یک مشت روسپیِ بس زیبا
      سِیلی ز عرق
      با بویی مشمئزکننده
      بُطری ز عرق
      مست کننده
      همگی او را از انسانیت اش ،
      به درونِ جامه ی حیوانیِ او می بردند
       
      جالب اینست که آن طعمه ،
      اینها را میدید و می خندید
      ولی تا نام خدا می آمد
      یا می شنید کسی ،
      او را بنده ی او مینامد
      خود را با احمقی دون می سنجید
      .................................................
      وقتی که خداپرست را به جهنمش می بردند
      او هم داشت می خندید
      درمیان آتش و خمپاره ،
      درمیان رگباری ز جهاد
      اینجا را بهشتش میدید
      فوجی ز دعا ،
      بالزنان ،
      همچون فرشته هایی زیبا
      سیلی ازعشق
      با عطرِمست کننده اش
      جامی ز خدا
      خداوندگارعشق ،
      درمیان یادِ مست کننده اش
      همگی او را ،
      از حیوانیت جاسازی شده درآدمی اش
      به ماوراء می بردند
       
      او هم ،
      اینهمه شادی را ،
      می دید و می خندید
      تا نام خدا می آمد
      خود را درخِیلِ خوبترین های عالم میدید
      هردم خود را ،
      بیشتر می فهمید
       
      ماجرای خنده داری شده بود
      همه جا پُر ز خنده بود
      آنکه درجهنمش بود ،
      هِی می خندید
      اینکه دربهشتش بود هم ،
      دم بدم می خندید
       
      همه مانده بودند ،
      پس ماجرای گریه چیست ؟
      او چه کاره ست درمیان اینهمه دیوانه
      درمیان اینهمه دیوانه که هرروز ،
      قرعه به هر کدامشان می افتاد
      ملک الموت ، می آمد و ،
      می بُردشان ،
      یکراست به سمتِ خانه
      همه را تک تک و دانه دانه            
       
      بهمن بیدقی 99/1/9
      ۵
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۰۱
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و پر معنی است
      دستمریزاد خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۲۷
      باسلام وعرض احترام بزرگوار
      تشکر میکنم از نظر پرمهرتان
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۳
      همیشه
      طبعتان جوشا
      زبانتان گویا
      قلمتان نویسا
      هزاران درود استاد فرهیخته وعزیز
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۸
      باسلام وعرض ارادت استار بزرگوار
      سپاس از لطف بیکران شما
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۴۵
      درود فراوان اديب فاضل وارجمند جناب بيدقى عزيز 🌹
      بسيا نغز وپر از زيبايى دستمريزاد 🌹
      درپناه خدا 🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
      باسلام وعرض ارادت استاد بزرگوار
      سپاس از لطف بیکران شما
      حق یارتان
      ارسال پاسخ
      دانیال شریفی ( دادار تکست )
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۵۷
      درود بر شما و بیانِ زیبایتان خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۲۷
      باسلام وعرض احترام بزرگوار
      تشکر میکنم از نظر پر از مهر و محبتتان
      ارسال پاسخ
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
      درود جناب بیدقی عزیز
      بسیار زیبا بود 🌹🌹🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۳۹
      باسلام وعرض ارادت بزرگوار
      سپاس از لطف بیکران شما
      ارسال پاسخ
      فردین صمدی
      سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
      درود زیبا و پر محتوا قلم زدید
      خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۳۱
      باسلام وعرض ارادت بزرگوار
      سپاس از لطف بیکران شما
      ارسال پاسخ
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۴۹
      درود استاد گرانقدرم خندانک
      بی انتها زیبا بود خندانک بسیار آموختم
      قلمتان مانا خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۱۳
      باسلام وعرض احترام بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر پر ازمهر و محبتتان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0